زدن کسی را یا سپوختن در سینۀ وی. (ازمنتهی الارب). هول دادن کسی را بر سینه. (از اقرب الموارد) ، بشتاب رفتن. (از منتهی الارب). با سرعت گذشتن. (از اقرب الموارد) ، جاری شدن آب بصورت نهر از آبراهه. (از اقرب الموارد)
زدن کسی را یا سپوختن در سینۀ وی. (ازمنتهی الارب). هول دادن کسی را بر سینه. (از اقرب الموارد) ، بشتاب رفتن. (از منتهی الارب). با سرعت گذشتن. (از اقرب الموارد) ، جاری شدن آب بصورت نهر از آبراهه. (از اقرب الموارد)
شکم باره، چلاس کنایه از چشم چران کنایه از هرزه، ولگرد قاقم، جانوری گوشت خوار شبیه سمور و به اندازۀ گربه، با پاهای کوتاه، دم دراز و پوست نرم زرد یا قهوه ای که زیر گردن و شکمش مایل به سفید است و از پوست آن آستر لباس و دستکش درست می کنند
شکم باره، چلاس کنایه از چشم چران کنایه از هرزه، ولگرد قاقُم، جانوری گوشت خوار شبیه سمور و به اندازۀ گربه، با پاهای کوتاه، دُم دراز و پوست نرمِ زرد یا قهوه ای که زیر گردن و شکمش مایل به سفید است و از پوست آن آستر لباس و دستکش درست می کنند
سطل، ظرف آب کشی، ظرف یا چرمی که با آن آب از چاه بکشند، دول، در علم نجوم یازدهمین صورت فلکی منطقه البروج که در نیمکرۀ جنوبی قرار دارد، یازدهمین برج از برج های دوازده گانه، برابر با بهمن
سطل، ظرف آب کشی، ظرف یا چرمی که با آن آب از چاه بکشند، دول، در علم نجوم یازدهمین صورت فلکی منطقه البروج که در نیمکرۀ جنوبی قرار دارد، یازدهمین برج از برج های دوازده گانه، برابر با بهمن