- دفتردار
- کسی که کارش نوشتن حساب ها یا ثبت نامه ها در دفتر است
معنی دفتردار - جستجوی لغت در جدول جو
- دفتردار
- کسی که مسئول نوشتن و تنظیم و نگه داری دفترهای یک مؤسسه است، مدیر یا صاحب دفترخانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل و شغل دفتردار، عمل نگاه داشتن و نوشتن دفترهای حساب مطابق قواعد حسابداری
دارنده دفتر، حافظ و نگهبان دفتر، خزانه
کارمند ارشد در دفتر اسناد رسمی، معاون سردفتر
یکی از کارمندان دفتر، خانه (دفتر اسناد رسمی) که سمت معاونت دفترخانه را دارد
ساربان شتربان
یکی از کارمندان دفترخانه (دفتر اسناد رسمی) که سمت معاونت دفترخانه را دارد و او با پیشنهاد سر دفتر و موافقت وزارت دادگستری بدین شغل منصوب میگردد
عمل وشغل دفتر دار، عمل نگاهداشتن و نوشتن دفترهای حساب بموجب قواعد حسابداری
قاطرچی، کسی که قاطر دارد و با قاطر بار یا مسافر حمل و نقل می کند، قاطردار، استروان، قاطربان، استربان
شتربان، ساربان، کسی که شتر دارد و با شتر از جایی به جای دیگر بار می برد
نرم خندیدن، درخشیدن
دارندۀ چتر، کسی که چتر بر سر پادشاه نگه دارد
داد و فریاد، سر و صدا، جار و جنجال، جنگ و هیاهو
صبر کردن، درنگ کردن
داردار کردن: داد و فریاد کردن، سر و صدا راه انداختن
صبر کردن، درنگ کردن
داردار کردن: داد و فریاد کردن، سر و صدا راه انداختن
درنگ و کندی در انجام کار
کسی که شتر دارد و با شتر از جایی به جای دیگر بار می برد، شتربان، ساربان
آوای دهل، درخت پشه
دارای در مثلاً جعبۀ دردار، دربان
صدای طبل، آواز دهل
صدای طبل، آواز دهل