جدول جو
جدول جو

معنی دفتردار - جستجوی لغت در جدول جو

دفتردار
کسی که کارش نوشتن حساب ها یا ثبت نامه ها در دفتر است
تصویری از دفتردار
تصویر دفتردار
فرهنگ فارسی عمید
دفتردار
کسی که مسئول نوشتن و تنظیم و نگه داری دفترهای یک مؤسسه است، مدیر یا صاحب دفترخانه
تصویری از دفتردار
تصویر دفتردار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دفترداری
تصویر دفترداری
عمل و شغل دفتردار، عمل نگاه داشتن و نوشتن دفترهای حساب مطابق قواعد حسابداری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دفتر دار
تصویر دفتر دار
دارنده دفتر، حافظ و نگهبان دفتر، خزانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفتریار
تصویر دفتریار
کارمند ارشد در دفتر اسناد رسمی، معاون سردفتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دفتریار
تصویر دفتریار
یکی از کارمندان دفتر، خانه (دفتر اسناد رسمی) که سمت معاونت دفترخانه را دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشتردار
تصویر اشتردار
ساربان شتربان
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از کارمندان دفترخانه (دفتر اسناد رسمی) که سمت معاونت دفترخانه را دارد و او با پیشنهاد سر دفتر و موافقت وزارت دادگستری بدین شغل منصوب میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
عمل وشغل دفتر دار، عمل نگاهداشتن و نوشتن دفترهای حساب بموجب قواعد حسابداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استردار
تصویر استردار
قاطرچی، کسی که قاطر دارد و با قاطر بار یا مسافر حمل و نقل می کند، قاطردار، استروان، قاطربان، استربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشتردار
تصویر اشتردار
شتربان، ساربان، کسی که شتر دارد و با شتر از جایی به جای دیگر بار می برد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتردار
تصویر شتردار
ابال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افترار
تصویر افترار
نرم خندیدن، درخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چتردار
تصویر چتردار
دارندۀ چتر، کسی که چتر بر سر پادشاه نگه دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داردار
تصویر داردار
داد و فریاد، سر و صدا، جار و جنجال، جنگ و هیاهو
صبر کردن، درنگ کردن
داردار کردن: داد و فریاد کردن، سر و صدا راه انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داردار
تصویر داردار
درنگ و کندی در انجام کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شتردار
تصویر شتردار
کسی که شتر دارد و با شتر از جایی به جای دیگر بار می برد، شتربان، ساربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دردار
تصویر دردار
آوای دهل، درخت پشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردار
تصویر دردار
دارای در مثلاً جعبۀ دردار، دربان
صدای طبل، آواز دهل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دردار
تصویر دردار
((دَ))
درخت پشه، شجره البق، سفیدار
فرهنگ فارسی معین