جدول جو
جدول جو

معنی چتردار

چتردار
دارندۀ چتر، کسی که چتر بر سر پادشاه نگه دارد
تصویری از چتردار
تصویر چتردار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چتردار

چتردار

چتردار
دارندۀ چتر. آن کس که چتر در دست دارد، چترساز. (آنندراج). رجوع به چترساز شود، کنایه از پادشاه. کنایه از صاحب لوا و چتر. آنکه علامت شاهی و بزرگی دارد، کسی که چتر بر سرپادشاه نگه میداشته. چترکش. (آنندراج) :
گشت مهیا همه ترتیب بار
چتر گشاد از دو طرف چتردار.
باقرکاشی (از آنندراج).
رجوع به چترکش شود
لغت نامه دهخدا

چترداری

چترداری
چتر در دست داشتن، شغل و عمل چتردار، کنایه از پادشاهی و سلطنت
چترداری
فرهنگ فارسی عمید

شتردار

شتردار
کسی که شتر دارد و با شتر از جایی به جای دیگر بار می برد، شتربان، ساربان
شتردار
فرهنگ فارسی عمید

چترداری

چترداری
چتر داشتن. نگه داشتن چتر در دست، سلطنت. پادشاهی. فرمانروایی:
چو آمد از ره امیدواری
بسنجر شد مقرر چترداری.
شفیع اثر (از آنندراج).
، چترکشی. چتربری. رجوع به چتردار شود
لغت نامه دهخدا

شتردار

شتردار
اشتردار. ساربان. ساروان. جمّال. شتربان: بیایید ای شترداران ببندید محمل زینب. (یادداشت مؤلف) ، کاروانی که با شتر حمل متاع و کالا میکند. (ناظم الاطباء) ، مالک و نگهبان شتر. رجوع به اشتردار شود
لغت نامه دهخدا