دژ. بد. زشت. پلید. این کلمه بصورت پیشاوند فقط در ترکیبات بکار رود مانند دشنام یعنی نام زشت و دشمن به معنی بدنفس و دشخوار یعنی مشکل. (ازغیاث). و رجوع به دژ شود، بد و فاسد. (ناظم الاطباء) ، زبون. (ناظم الاطباء)
دژ. بد. زشت. پلید. این کلمه بصورت پیشاوند فقط در ترکیبات بکار رود مانند دشنام یعنی نام زشت و دشمن به معنی بدنفس و دشخوار یعنی مشکل. (ازغیاث). و رجوع به دژ شود، بد و فاسد. (ناظم الاطباء) ، زبون. (ناظم الاطباء)
خود آرایی. خود را ساختن و آراستن. (برهان) (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). خود آرایی و خودسازی. (آنندراج). خود آراستن. (غیاث) ، صورت خوش. (برهان). صورت خوب. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی) ، شبه و نظیر و مانند. (برهان). شبیه و مانند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). احتمال اینکه کلمه در این معنی دگرگون شدۀ ’وش’ باشد نیز هست. دس. و رجوع به دس شود
خود آرایی. خود را ساختن و آراستن. (برهان) (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). خود آرایی و خودسازی. (آنندراج). خود آراستن. (غیاث) ، صورت خوش. (برهان). صورت خوب. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی) ، شبه و نظیر و مانند. (برهان). شبیه و مانند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). احتمال اینکه کلمه در این معنی دگرگون شدۀ ’وش’ باشد نیز هست. دس. و رجوع به دس شود