جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دشمن یار

دشمنزیار

دشمنزیار
از بزرگان دیالمۀ ری و همدان و اصفهان در قرن چهارم هجری. وی پدرعلاءالدوله محمد، اولین از دیالمۀ کاکویه به اصفهان، کردستان، و پسردائی مجدالدولۀ دیلمی و دایی سیده خاتون بود. او را به دیلمی کاکویه میگفتند و کاکویه در این زبان همان معنی خال عربی و دائی را در فارسی امروزی دارد. (از تاریخ ایران عباس اقبال چ خیام ص 182). و رجوع به چهارمقاله و تاریخ سیستان ص 352 شود
لغت نامه دهخدا

دشمن دار

دشمن دار
دشمن دارنده. آنکه او را دشمن باشد. دارای دشمن. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، که دشمن گیرد. که دیگری را دشمن شمرد. مبغض. دشمن. عدو. (یادداشت مرحوم دهخدا). مقابل دوست دار. یعنی آنکه هم مراد دشمنان باشد. (آنندراج) :
ز بیم تیغ تو آنرا که دشمن دار تو باشد
همه ساله دو رخ بر گونۀ دینار تو باشد.
فرخی.
اگر فردا شفاعت را ز احمد طَمْع میداری
چرا امروز دشمن دار اهل البیت و فرزندی.
ناصرخسرو (دیوان چ مینوی ص 335).
صلح دشمن دار باشد عاریت
دل بسوی جنگ دارد عاقبت.
مولوی.
، متنفر ونفرت کننده. (ناظم الاطباء). شَنِف. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

دشمن کام

دشمن کام
کسی که حالش موافق حال دشمن است مطابق آرزوی خصم بد بخت تیره بخت
دشمن کام
فرهنگ لغت هوشیار

دشمن کام

دشمن کام
کسی که اوضاع و احوالش بر وفق مراد دشمن است، مطابق کام و آرزوی دشمن، تیره بخت، برای مِثال محنت زده ای غریب و رنجور / دشمن کامی ز دوستان دور (نظامی۳ - ۴۱۵)
دشمن کام
فرهنگ فارسی عمید

دشمن شکر

دشمن شکر
دشمن شکرنده، کسی که دشمن خود را درهم شکند و خرد کند
دشمن شکر
فرهنگ فارسی عمید

دشمن مال

دشمن مال
دشمن مالنده. مغلوب کننده دشمن. عدومال:
خسرو شیر دل پیل تن دریا دست
شاه گرد افکن لشکر شکن دشمن مال.
فرخی.
ای جهاندار بلند اختر پاکیزه گهر
ای مخالف شکر رزم زن دشمن مال.
فرخی.
بروز بزم ز بهر ویند دوست نواز
بروز رزم ز بهر ویند دشمن مال.
سوزنی.
به کف ّ راد دهی مال خویش را مالش
تراست مال مگر دشمن و تو دشمن مال.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

دشمن زیاری

دشمن زیاری
نام یکی از دهستانهای پنجگانه بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. این دهستان در جنوب شرقی بخش واقع است، زمین آن کوهستانی و رود خانه شش پیر یا دشمن زیاری تقریباً از وسط آن جریان دارد. هوای آن در قسمت های شمالی معتدل مایل به سردی و در قسمت های جنوبی و جنوب غربی گرم است به طوری که قسمتی از اهالی قرای جنوبی در تابستان به نواحی شمالی تغییر محل می دهند. آب مشروب و زراعتی از رود خانه دشمن زیاری و چشمه سارهای متعدد تأمین می گردد. محصولات عمده عبارتند از: غلات، برنج، حبوب و لبنیات. این دهستان از 45 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و نفوس آن در حدود 11200 تن می باشد و قرای مهم آن عبارتند ازکلاه سیاه، درک ده گپ، سرنجلک، بابا صالحی، هرایجان بالا و پائین و قلعه آقاخان. قریۀ علی آباد مرکز دهستان محسوب میگردد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

دشمن زیاری

دشمن زیاری
از شعب طایفۀ جاکی، از تیره چهاربنیچه، از طوایف کوه کیلویۀ فارس. مرکب از 700 خانوار است و به دو شعبه منقسم میشود، الیاسی و گشتاسبی. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
سومین طایفه از طوایف ممسنی فارس است مرکب از 1500 خانوار، و این غیر از دشمن زیاری طوایف کوه کیلویه است. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا