جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دش یاد

دشتیاد

دشتیاد
سخن زشت که دربارۀ کسی گفته شود، بدگویی پشت سر کسی، غیبت
دشتیاد
فرهنگ فارسی عمید

دشتیاد

دشتیاد
مُرَکَّب اَز: دشت + یاد، بد یاد نمودن و غیبت کردن. (برهان)، یاد کردن به بدی و دشمنی که به عربی غیبت گویند. (آنندراج)، بهتان. (ناظم الاطباء)، و رجوع به دُشت شود
لغت نامه دهخدا

بش باد

بش باد
در موقعی که کسی (مانند درویش معرکه گیر یا شعبده باز) بدشمنان دین لعنت فرستد شنوندگان میگویند: (بش باد)
فرهنگ لغت هوشیار

شد یار

شد یار
شکاف زمین برای زراعت شیار، زمینی که در آن شکاف ایجاد کرده باشند برای زراعت
فرهنگ لغت هوشیار

زشت یاد

زشت یاد
بدگویی پشت سر کسی، سخن زشتی که دربارۀ کسی گفته می شود، غیبت، برای مِثال به تو بازگردد غم عاشقی / نگارا مکن این همه زشت یاد (رودکی - ۵۲۲)
زشت یاد
فرهنگ فارسی عمید

بش باد

بش باد
در موقعی که کسی به دشمنان دین لعنت فرستند، شنوندگان می گویند، بیش باد
بش باد
فرهنگ فارسی معین