جدول جو
جدول جو

معنی دستیجک - جستجوی لغت در جدول جو

دستیجک
(دَ جَ)
آوند کوچک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دستیاب
تصویر دستیاب
کسی که به امری یا چیزی دست یابد، دست یابنده، به دست آمده، آنچه انسان با کار و کوشش به دست بیاورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
یاری دهنده، مددکار، کمک کننده، همدست، معاون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستینه
تصویر دستینه
دسته
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، ایّاره، برنجن، دست برنجن، ورنجن، سوار، دستیاره، آورنجن، اورنجن، یارج، یاره برای مثال تا چو هماغوش غیوران شوم / محرم دستینۀ حوران شوم (نظامی۱ - ۴۵)،
دستکش، پوشاک دست،
امضا، حکم، دست خط
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
معرب دستی. ظرفی است که با دست جابجا شود. (از اقرب الموارد). آوندی است که آنرا به دست توان برداشت. (منتهی الارب). و رجوع به دستی شود، دسته و قبضه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دستیج
تصویر دستیج
پارسی تازی گشته دستی آوند دستی آوندی که به دست توان برداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست کج
تصویر دست کج
کسی که دست او کج و معوج باشد، دزد جیب بر
فرهنگ لغت هوشیار
دستبند دست برنجن، دسته کارد شمشیر طنبود عود و غیره، مکتوبی که بدست خود نویسد دستخط، فرمان پادشاه توقیع حکم، امضا، آنچه که در پایان کتاب الحاق کنند مانند نام خود تاریخ اتمام و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
یاری ده، مدد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیاب
تصویر دستیاب
بدست آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستینه
تصویر دستینه
((دَ نِ))
دستبند، فرمان پادشاه، امضاء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
معاون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست کج
تصویر دست کج
((دَ کَ))
کسی که دست او کج و معوج باشد، کنایه از دزد، جیب بر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
معاون، آسیستان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستینه
تصویر دستینه
امضا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
Assistant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
assistant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
ผู้ช่วย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
msaidizi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
asistan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
조수
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
助手
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
עוזר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
सहायक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
asisten
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
Assistent
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
assistent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
asistente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
assistente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
assistente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
助手
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
asystent
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
помічник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
помощник
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
সহকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی