معنی دستینه
- دستینه
- دسته
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، ایّاره، برنجن، دست برنجن، ورنجن، سوار، دستیاره، آورنجن، اورنجن، یارج، یارهبرای مثال تا چو هماغوش غیوران شوم / محرم دستینۀ حوران شوم ،(نظامی۱ - ۴۵)
دستکش، پوشاک دست،
امضا، حکم، دست خط
