- درودگر
- نجار
معنی درودگر - جستجوی لغت در جدول جو
- درودگر ((~. گَ))
- نجار
- درودگر
- کسی که پیشه اش ساختن اسباب و آلات چوبی است، درگر، نجار، چوب تراش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نجاری
نجاری
پیشۀ درودگر، نجاری
کسی که شغلش ساختن آلات چوبی است نجار چوب تراش
کسی که شغلش ساختن آلات چوبی است نجار چوب تراش
آنکه علف را درو کند درو کننده
نجار، چوب تراش
کسی که تارهای زه و کمان سازد زهتاب
کسی که تارهای ساز و زه کمان درست می کند، زهتاب
کسی که گندم یا جو یا گیاه دیگر را با داس درو کند، دروکننده
درودگر، نجار
کسی که براستی سخن نگوید
قابل درودن شایسته درو کردن
عمل درودگر، شغل درودگر
عمل درنده، سبعیت
مهایک رگدار
چاک و شکاف و پاره شدگی
دارنده زوزندار
مهایک مودار
خیاط، درزی
دعوت کننده
دوم ثانی ددیگر
داروساز داروفروش
آنکه به پایین نگاه کند، کنایه از تنگ چشم، دون همت
پارگی، پاره شدگی، چاک، شکاف، کنایه از پررویی، بی شرمی
کسی که دیگری را به جشن و مهمانی یا برای کاری فرا می خواند، دعوت کننده
آنکه به پایین نگاه کند مقابل زبرنگر، دون همت
قابل پرستش معبود: گذر کردم زآب و شکر گفتم بسجده پیش یزدان گرو گر. (لبیبی) توضیح در این مورد بعضی فرهنگها بمعنی قاهر و قادر و غالب (صفات خدا) و برخی دیگر بمعنی مراد بخش نوشته اند (برهان) و صحیح نمی نماید، خدای تعالی (و آن بجای ترکیب توصیفی یزدان گرو گر یا خدای گرو گر است: فرزند تو امروز بود جاهل و عاصی فردات چه فریاد رسد پیش گرو گر ک (ناصر خسرو)