جدول جو
جدول جو

معنی رودگر

رودگر((گَ))
زهتاب، سازنده تارهای ساز و زه کمان
تصویری از رودگر
تصویر رودگر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با رودگر

رودگر

رودگر
آنکه تارهای ساز و زه کمان بسازد. (آنندراج). سازندۀ تارهای ساز و زه کمان. (ناظم الاطباء) :
گفت هان رودگر بیار شتاب
قد صد گز طناب محکم تاب.
امیرخسرو (از آنندراج).
، مغنی. مطرب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

رودگر

رودگر
یکی از قبیله های چهارگانه ای است که سکنۀ تلور را تشکیل میدهند و تلور دیهی است از دیه های نوکنده. (مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 66)
لغت نامه دهخدا

درودگر

درودگر
کسی که پیشه اش ساختن اسباب و آلات چوبی است، درگر، نجار، چوب تراش
درودگر
فرهنگ فارسی عمید