جدول جو
جدول جو

معنی دردرون - جستجوی لغت در جدول جو

دردرون
(دَ دَ)
اندرون. (آنندراج). داخل. درون. در جوف. میان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زردگون
تصویر زردگون
زرد رنگ، زردفام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرارون
تصویر فرارون
خوب، عالی، بلند، والا، راست، مستقیم، پاک دامن، پرهیزکار، نیکوکار، درست کردار، راستگو،
اوج و حضیض، فیرون، کواکب سعد و نحس، برای مثال حسودت در ید بهرام فیرون / نظر زی تو ز برجیس فرارون (دقیقی - ۱۰۴)، ستاره شمر چون فرارون بیافت / دوید و به سوی فریدون شتافت (فردوسی - لغت نامه - فرارون)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دودگون
تصویر دودگون
به رنگ دود، دودی، تیره و تار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اندرون
تصویر اندرون
درون، میان و داخل چیزی، باطن، ضمیر، خانه و حیاطی که عقب حیاط بیرونی ساخته شده و مخصوص زن و فرزند و سایر افراد خانوادۀ صاحبخانه بود، اندرونی، (حرف اضافه) در
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دردچین
تصویر دردچین
آنکه یا آنچه درد را بردارد و برطرف سازد، علاج کنندۀ درد، دلسوز و غم خوار، کسی که از فرط مهر و محبت آرزو کند که درد و مرض محبوبش به جان وی افتد و بلاگردان او شود، برای مثال بدین آسمانی زمین توام / ز چینم ولی دردچین توام (نظامی۶ - ۹۹۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فریرون
تصویر فریرون
فرارون، پاک دامن، پرهیزکار، نیکوکار، درست کردار، راستگو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دردنوش
تصویر دردنوش
دردآشام، آنکه جام باده را تا ته بیاشامد، دردآشامنده، دردنوش، باده خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دادران
تصویر دادران
رانندۀ داد، دادگستر، برای مثال ذبیح الله او بد ز پیغمبران / پسندیدۀ داور دادران (شمسی - لغتنامه - دادران)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
دردآورنده، رنج آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درکردن
تصویر درکردن
خارج کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندرون
تصویر اندرون
باطن، درون، داخل چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه یا آنچه پیش می رود مترقی، راست درست درستکار، خوب نیک، سعد مقابل فیرون: حسودت درید بهرام فیرون نظر زی تو ز برجیس فرارون. (دقیقی)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه یا آنچه پیش می رود مترقی، راست درست درستکار، خوب نیک، سعد مقابل فیرون: حسودت درید بهرام فیرون نظر زی تو ز برجیس فرارون. (دقیقی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرقرون
تصویر قرقرون
ک مشک زمین از گیاهان مشک زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قندرون
تصویر قندرون
پارسی است غندران شیرابه گیاهی، شیرابه شنگ قندران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریرون
تصویر فریرون
((فَ))
مترقی، پیش رو، خوب، عالی، راست، مستقیم، در اصطلاح نجوم به معنی سعد، اوج، فرارون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دودگون
تصویر دودگون
تیره، تار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اندرون
تصویر اندرون
((اَ دَ))
داخل، درون، باطن، ضمیر، حرمسرا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرارون
تصویر فرارون
((فِ یا فَ))
مترقی، پیش رو، خوب، عالی، راست، مستقیم، در اصطلاح نجوم به معنی سعد، اوج، فریرون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اندرون
تصویر اندرون
ضمیر، داخل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
Achingly, Wrenching
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
douloureusement, déchirant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
dolorosamente, desgarrador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
dengan menyakitkan, menyayat hati
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
เจ็บปวด , เจ็บปวด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
pijnlijk, verscheurend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
疼痛地 , 扣人心弦的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
dolorosamente, straziante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
dolorosamente, angustiante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
boleśnie, rozdzierający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
болісно , болючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
schmerzlich, erschütternd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
болезненно , мучительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دردآور
تصویر دردآور
पीड़ादायक रूप से , पीड़ा देने वाला
دیکشنری فارسی به هندی