جدول جو
جدول جو

معنی دادران

دادران
رانندۀ داد، دادگستر، برای مثال ذبیح الله او بد ز پیغمبران / پسندیدۀ داور دادران (شمسی - لغتنامه - دادران)
تصویری از دادران
تصویر دادران
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دادران

دادران

دادران
رانندۀ داد، عدالت ورزنده، عدل ورزنده، دادکننده:
یا رب تو هر چه بهترو نیکوترش بده
این پادشاه عادل و سالار دادران،
سعدی،
ذبیح اﷲ او بد ز پیغمبران
پسندیدۀ داور دادران،
شمسی (یوسف و زلیخا)
لغت نامه دهخدا

داردان

داردان
زمینی که شاخه های درخت را در آن فرو برند تا سبز شود و از آنجا به جای دیگر نقل کنند تخمدان
فرهنگ لغت هوشیار

بادران

بادران
فرشتۀ حرکت دهندۀ باد، برای مِثال آدمی چون کشتی است و بادبان / تا کی آرد باد را آن بادران (مولوی - ۳۴۶)
بادران
فرهنگ فارسی عمید

داردان

داردان
زمینی که در آن دانه ها یا قلمه های درختان را بکارند تا پس از سبز شدن به جای دیگر انتقال بدهند، تخمدان، دانه دان
فرهنگ فارسی عمید