جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دودگون

دودگون

دودگون
دودی، به رنگ دود، دودرنگ، (یادداشت مؤلف)، ادکن، (زمخشری)، دودفام، تیره، تار
لغت نامه دهخدا

دودگین

دودگین
دودآلود، (آنندراج)، دودگن، رجوع دودآلود شود
لغت نامه دهخدا

دوگون

دوگون
دوگونه. دو نوع. دوقسم. مختلف و متفاوت. (یادداشت مؤلف) :
هر دو جهان و نعمتش از بهر مردم است
زین روی جان عقل دو گون و دوتا شده ست.
ناصرخسرو.
و رجوع به دوگونه شود
لغت نامه دهخدا

دودگن

دودگن
به رنگ دود. دودی. رنگ وبوی دود گرفته. (یادداشت مؤلف) : ثوب دخن، جامۀ دودگن. (مهذب الاسماء) : و دیگر باید که کاغذ اسفید بر کنار دیگها دوساند تا قطعاً دود نکند و دودگن نگردد. (از رسالۀ کهنه در باب آداب دیگ پختن)
لغت نامه دهخدا