جدول جو
جدول جو

معنی درجت - جستجوی لغت در جدول جو

درجت(دَ رَ جَ)
درجه. مرتبت. درجه. رتبت. ج، درجات: هرکه رای ضعیف... دارد از درجتی عالی به رتبتی خامل می گراید. (کلیله و دمنه). هر روز... درجت وی (گاو) در احسان و انعام منیف تر می شد. (کلیله و دمنه). آن درجت شریف و رتبت عالی و منیف را سزاوار و موشح نتوانست گشت. (کلیله و دمنه). اگر چنانکه از باژگونگی روزگار کاهلی به درجتی رسد... بدان التفات ننماید. (کلیله و دمنه). من ازمحل و درجت خویش بیفتادم. (کلیله و دمنه). سلطان ازجهت رفع درجت و اعلای مرتبت پسر هرات به او داد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 396). رجوع به درجه و درجه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درخت
تصویر درخت
هر رستنی بزرگ و ستبری که دارای ریشه و تنه و شاخه باشد
درخت لاله: در علم زیست شناسی درختی زیبا، با گل های لاله ای زرد و نارنجی که چوبش برای ساختن مبل و اشیای چوبی به کار می رود و بومی آمریکا است
درخت مریم: درخت خرمایی که خشک بود و برای حضرت مریم از نو سبز و بارور شد، نخل مریم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درجه
تصویر درجه
پایه، پله، رتبه، مرتبه، هر یک از تقسیمات یک وسیله مثل بارومتر و ترمومتر یا چیز دیگر که به چند قسمت تقسیم شده باشد، در ریاضیات یک جزء از ۳۶۰ جزء محیط دایره، در امور نظامی مقام و رتبۀ نظامی مثلاً درجۀ سرهنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دربت
تصویر دربت
عاقل بودن، حاذق بودن در کار و صنعت، خوگر شدن و حریص گشتن به چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درجا
تصویر درجا
به جا، به جای خود، در امور نظامی فرمانی که در نظام به صفی از سربازان داده می شود تا در جایی که ایستاده اند پا به زمین بزنند
درجا زدن: در امور نظامی پا بر زمین زدن بدون پیش رفتن، کنایه از در یک حال یا در یک مقام باقی ماندن و پیشرفت نکردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درست
تصویر درست
صحیح، سالم، بی عیب، تمام، کامل، امین و استوار، سیم و زر مسکوک و تمام عیار
درست شدن: ساخته شدن، آماده شدن، اصلاح شدن
درست کردن: ساختن، آماده کردن، تربیت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درشت
تصویر درشت
مقابل نرم، ناهموار، زبر، زمخت، خشن، چیزی که حجم آن از نوع خودش بزرگ تر باشد
فرهنگ فارسی عمید
جمع درجه، پایگاه ها پایه ها پغنه ها رچان ها پایه پله رتبه، نردبان، هر یک از تقسیمات آلات علمی مانند: گرماسنج هواسنج باد سنج، میزان الحراره گرما سنج، مقام منزلت رتبه: بدرجه بلندی رسیده، مرتبه نظامی. 360- 7، 1 محیط دایره جمع درجات
فرهنگ لغت هوشیار
خوی گیری (عادت)، دلیری جنگ آمایی، آزمودن آزمودن آزمایش کردن، کار آزمودگی خبرگی، خو گرفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درشت
تصویر درشت
زبر، زمخت، خشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درست
تصویر درست
کامل، تام، تمام و غیر ناقص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درات
تصویر درات
جمع دره، مروارید ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درجع
تصویر درجع
دسمر دانه ای است چون ماش از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درجه
تصویر درجه
پله، پایه، مرتبه
فرهنگ لغت هوشیار
هرگیاه خشبی که دارای ریشه و تنه ساقه و شاخه ها باشد درخت گویند، شجر، نهال
فرهنگ لغت هوشیار
فرمانی که در نظام بسربازان تا هر کس در هر محل که ایستاده پای خود را با آهنگ بزمین کوبد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درجات
تصویر درجات
((دَ رَ))
جمع درجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درست
تصویر درست
((دُ رُ))
کامل، بی عیب، سالم، امین، استوار، زر تمام عیار، سکّه سالم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درشت
تصویر درشت
((دُ رُ))
زبر، خشن، ناهموار، دشوار، سخت، نگران، آشفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دربت
تصویر دربت
((دُ بَ))
عادت، خو، تجربه، دلیری، هوشیاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درجه
تصویر درجه
((دَ رَ جِ))
پایه، رتبه، نردبان، حد و اندازه چیزی، مقام، منزلت، مرتبه نظامی، واحد اندازه گیری زاویه و کمان معادل 1360 یک دور کامل، بالاترین توان مجهول در هر معادله پس از تبدیل معادله به ساده ترین صورت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درخت
تصویر درخت
((دِ رَ))
گیاه بزرگ و ستبر که دارای ریشه و ساقه و شاخه ها باشد، جمع درختان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درست
تصویر درست
صحیح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درجات
تصویر درجات
زینه ها، پایگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درجه
تصویر درجه
زینه، پایه، دسته، جایگاه، میزان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درخت
تصویر درخت
آغاج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درست
تصویر درست
Right, Rightly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درست
تصویر درست
правильный , правильно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درست
تصویر درست
richtig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درست
تصویر درست
правильний , правильно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درست
تصویر درست
prawidłowy, poprawnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درست
تصویر درست
正确的 , 正确地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درست
تصویر درست
correto, corretamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درست
تصویر درست
corretto, correttamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درست
تصویر درست
correcto, correctamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی