آنچه در را باید، از لولا و چکش و چفت و رزه و گل میخ و غیره. (یادداشت مرحوم دهخدا). آلات و ادوات در: پس دری کردم از سنگ و درافزاری که بدو آهن هندی نکند کاری. منوچهری
آنچه در را باید، از لولا و چکش و چفت و رزه و گل میخ و غیره. (یادداشت مرحوم دهخدا). آلات و ادوات در: پس دری کردم از سنگ و درافزاری که بدو آهن هندی نکند کاری. منوچهری
کفش، پوششی برای محافظت از پا، پاپوش، لخا، پایدان، پایزار، لکا، پااوزار برای مثال با تو رضوان نهاده پیش بهشت / چند کرت عصا و پا افزار (انوری - ۱۸۳)
کَفش، پوششی برای محافظت از پا، پاپوش، لَخا، پایدان، پایزار، لَکا، پااَوزار برای مِثال با تو رضوان نهاده پیش بهشت / چند کرت عصا و پا افزار (انوری - ۱۸۳)
افسار. افسار که به سر اسب و ستور کنند: و سرافسار مرصع و کسوتهای گرانمایه. (راحهالصدور راوندی). و اسب خاصی با سرافسار مرصع بستد و برنشست. (راحهالصدور راوندی). در جمله تحف و مبارکه بدو فرستاد ده سر اسب تازی بود با زین سرافسار زر. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 221). و اعطاه بغله بسرج و سرافسار ذهب و الف دینار. (عیون الانباء ج 2 ص 178). رجوع به افسار شود
افسار. افسار که به سر اسب و ستور کنند: و سرافسار مرصع و کسوتهای گرانمایه. (راحهالصدور راوندی). و اسب خاصی با سرافسار مرصع بستد و برنشست. (راحهالصدور راوندی). در جمله تحف و مبارکه بدو فرستاد ده سر اسب تازی بود با زین سرافسار زر. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 221). و اعطاه بغله بسرج و سرافسار ذهب و الف دینار. (عیون الانباء ج 2 ص 178). رجوع به افسار شود
کنایه از شخصی است که مرتکب کارهایی شود که زیاده بر حالت و مرتبۀ او باشد، و متکلم به سخنان لاف و گزاف گردد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) : درازکار بودگر به کسوت کملی به تاج و تخت کند میل رای پیر و گدای. رضی الدین (از آنندراج)
کنایه از شخصی است که مرتکب کارهایی شود که زیاده بر حالت و مرتبۀ او باشد، و متکلم به سخنان لاف و گزاف گردد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) : درازکار بودگر به کسوت کملی به تاج و تخت کند میل رای پیر و گدای. رضی الدین (از آنندراج)