معنی دلازار - فرهنگ فارسی معین
معنی دلازار
- دلازار
- آن چه موجب آزردن خاطر باشد، معشوق ستمگر، بی رحم
تصویر دلازار
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دلازار
لازار
- لازار
- قدیس، شاگرد قدیس کُلُمبان و مؤسس صومعه ای بنام خود در سویس (551- 646 میلادی)، ذکران وی در 16 اکتبر است
لغت نامه دهخدا
دلارام
- دلارام
- آرامش بخشنده دل آنکه موجب آرامش خاطر باشد 0، معشوقه زیبا دلبر
فرهنگ لغت هوشیار