دهی است از دهستان سوسن بخش ایذۀ شهرستان اهواز، واقع در 48هزارگزی شمال شرقی ایذه، با 205 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان سوسن بخش ایذۀ شهرستان اهواز، واقع در 48هزارگزی شمال شرقی ایذه، با 205 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
مزرعه ای است از دهستان خاروطوران بخش بیارجمندشهرستان شاهرود. سکنۀ دائم ندارد، فقط در زمستان از ایلات سنگسری و کرد قوچانی جهت تعلیف احشام خود به این مزرعه می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
مزرعه ای است از دهستان خاروطوران بخش بیارجمندشهرستان شاهرود. سکنۀ دائم ندارد، فقط در زمستان از ایلات سنگسری و کرد قوچانی جهت تعلیف احشام خود به این مزرعه می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
حب های ریزی هستند به وزن 2 تا 5 سانتیگرم که محتوی آلکابوئیدها یا داروهائی است که مقدار استعمالشان خیلی کم و دقیق است. (بین یک دهم میلی گرم تا یک میلی گرم). گرانولهای اسید ارسینو و سولفات دو استریکنین هر یک محتوی یک میلی گرم و گرانول سولفات داسرویین محتوی یک چهارم میلی گرم تا یک میلی گرم و گرانولهای اکونیتین و دیژیتالین و استروفانتین هر یک محتوی یک میلی گرم است. (کتاب درمانشناسی ج 1). گرانولها را با گرد صمغ عربی و گرد لاکتوز و شربت ساده تهیه میکنند و دو نوع میباشند: 1- گرانولهائی که یک میلیگرم مادۀ دارویی در بردارند و شامل: گرانولهای اسید آرسینو، سولفات آتروبین و سولفات استرکنین میباشند. 2- گرانولهایی که هر کدام یک دهم میلی گرم مادۀ دارویی در خود دارد و آنها را با گردهای یک صدم تهیه میکنند و صورتی رنگ میباشند، مانند: گرانولهای ازتات اکونی تین، آکونی تین و دیژیتالین. برای تهیۀ گرانولها، مادۀ فعال دارویی را با کمی لاکتوز با دقت مخلوط میکنند و سپس بقیۀ لاکتوز را می افزایند و خوب مخلوط مینمایند تا متحدالشکل شود، بعد گرد صمغ را اضافه میکنند و مقدار کافی شربت می افزایند تا تودۀ خمیری شکلی حاصل شود، سپس آن را به صورت گرانول درمی آورند. (از کتاب کارآموزی داروسازی تألیف جواد جنیدی ص 105)
حب های ریزی هستند به وزن 2 تا 5 سانتیگرم که محتوی آلکابوئیدها یا داروهائی است که مقدار استعمالشان خیلی کم و دقیق است. (بین یک دهم میلی گرم تا یک میلی گرم). گرانولهای اسید ارسینو و سولفات دو استریکنین هر یک محتوی یک میلی گرم و گرانول سولفات داسرویین محتوی یک چهارم میلی گرم تا یک میلی گرم و گرانولهای اکونیتین و دیژیتالین و استروفانتین هر یک محتوی یک میلی گرم است. (کتاب درمانشناسی ج 1). گرانولها را با گرد صمغ عربی و گرد لاکتوز و شربت ساده تهیه میکنند و دو نوع میباشند: 1- گرانولهائی که یک میلیگرم مادۀ دارویی در بردارند و شامل: گرانولهای اسید آرسینو، سولفات آتروبین و سولفات استرکنین میباشند. 2- گرانولهایی که هر کدام یک دهم میلی گرم مادۀ دارویی در خود دارد و آنها را با گردهای یک صدم تهیه میکنند و صورتی رنگ میباشند، مانند: گرانولهای ازتات اکونی تین، آکونی تین و دیژیتالین. برای تهیۀ گرانولها، مادۀ فعال دارویی را با کمی لاکتوز با دقت مخلوط میکنند و سپس بقیۀ لاکتوز را می افزایند و خوب مخلوط مینمایند تا متحدالشکل شود، بعد گرد صمغ را اضافه میکنند و مقدار کافی شربت می افزایند تا تودۀ خمیری شکلی حاصل شود، سپس آن را به صورت گرانول درمی آورند. (از کتاب کارآموزی داروسازی تألیف جواد جنیدی ص 105)
درازنای. محل درازی. (از برهان) (جهانگیری) (آنندراج). مستطیل، درازا. طول. درازی. (ناظم الاطباء) : فوت، بالای میان هر دو انگشت به درازنا. (السامی فی الاسامی). و رجوع به درازنای شود
درازنای. محل درازی. (از برهان) (جهانگیری) (آنندراج). مستطیل، درازا. طول. درازی. (ناظم الاطباء) : فوت، بالای میان هر دو انگشت به درازنا. (السامی فی الاسامی). و رجوع به درازنای شود
ده کوچکی است از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس، واقعدر 125هزارگزی خاور جاسک و 7هزارگزی جنوب راه مالروجاسک به چاه بهار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس، واقعدر 125هزارگزی خاور جاسک و 7هزارگزی جنوب راه مالروجاسک به چاه بهار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
صاحب موی دراز. (یادداشت مرحوم دهخدا). آنکه مویی دراز دارد. مردی بود... فراخ پیشانی و نیکومحاسن و درازموی و درازپشت... (مجمل التواریخ و القصص). اءزب ّ. أشعر. عافی: اغدیدان، درازموی شدن. شعر و شعرانی، مرد دراز و بسیار موی اندام. (منتهی الارب)
صاحب موی دراز. (یادداشت مرحوم دهخدا). آنکه مویی دراز دارد. مردی بود... فراخ پیشانی و نیکومحاسن و درازموی و درازپشت... (مجمل التواریخ و القصص). اءَزَب ّ. أشعر. عافی: اِغدیدان، درازموی شدن. شَعَر و شَعرانی، مرد دراز و بسیار موی اندام. (منتهی الارب)
لقب کی بهمن پسر اسفندیار، واو را با اردشیر (464- 424 قبل از میلاد) که پنجمین پادشاه خاندان هخامنشی است یکی دانسته اند. رجوع به درازدست در همین لغت نامه و فرهنگ ایران باستان ص 77 شود
لقب کی بهمن پسر اسفندیار، واو را با اردشیر (464- 424 قبل از میلاد) که پنجمین پادشاه خاندان هخامنشی است یکی دانسته اند. رجوع به درازدست در همین لغت نامه و فرهنگ ایران باستان ص 77 شود
درازنا. محل درازی. (از برهان) (از جهانگیری) (از آنندراج). مستطیل. (ناظم الاطباء) ، درازا. طول. (یادداشت مرحوم دهخدا). درازی. مقابل پهنا و عرض: در همدان نامه می آورد که همدان قدیماً بزرگ بوده است، چنانکه سه فرسنگ درازنای آن بوده است. (مجمل التواریخ) ، طول زمانی: درازنای شب از چشم دردمندان پرس نه هرچه پیش تو سهلست سهل پنداری. سعدی. تو چه غم خوری که دوری ز وصال یار ای دل که شبی ندیده باشی به درازنای سالی. سعدی. درازنای زمان را بطول بشکافد بلارک تو اگر بر سر زمان آید. قاضی نور اصفهانی (از جهانگیری). - درازنای داشتن، به درازا کشیدن. به تفصیل انجامیدن جمله بشرح، چنانکه در شهنامه نوشته است، بازگفت و اینجا نوشتن درازنای دارد. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی)
درازنا. محل درازی. (از برهان) (از جهانگیری) (از آنندراج). مستطیل. (ناظم الاطباء) ، درازا. طول. (یادداشت مرحوم دهخدا). درازی. مقابل پهنا و عرض: در همدان نامه می آورد که همدان قدیماً بزرگ بوده است، چنانکه سه فرسنگ درازنای آن بوده است. (مجمل التواریخ) ، طول زمانی: درازنای شب از چشم دردمندان پرس نه هرچه پیش تو سهلست سهل پنداری. سعدی. تو چه غم خوری که دوری ز وصال یار ای دل که شبی ندیده باشی به درازنای سالی. سعدی. درازنای زمان را بطول بشکافد بلارک تو اگر بر سر زمان آید. قاضی نور اصفهانی (از جهانگیری). - درازنای داشتن، به درازا کشیدن. به تفصیل انجامیدن جمله بشرح، چنانکه در شهنامه نوشته است، بازگفت و اینجا نوشتن درازنای دارد. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی)
درازدست. دارندۀ دستی دراز. صفت درازدست و درازانگل مکرراً در اوستا درغوبازو و درغوانگشت آمده و از این صفت بازوان کشیده و انگشتهای بلند و باریک که یک قسم زیبایی است، اراده شده است. (فرهنگ ایران باستان ص 77). و رجوع به درازدست شود
درازدست. دارندۀ دستی دراز. صفت درازدست و درازانگل مکرراً در اوستا درغوبازو و درغوانگشت آمده و از این صفت بازوان کشیده و انگشتهای بلند و باریک که یک قسم زیبایی است، اراده شده است. (فرهنگ ایران باستان ص 77). و رجوع به درازدست شود
درازنویسنده. منشی. طومارنویس. کسی که روی کاغذهای دراز طوماروار چیز می نویسد. (فرهنگ لغات عامیانه) ، نام مستهزآنه که متجددین علوم مالیه به مستوفیان و سیاق دانان می دادند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به دراز نوشتن و درازنویسی شود
درازنویسنده. منشی. طومارنویس. کسی که روی کاغذهای دراز طوماروار چیز می نویسد. (فرهنگ لغات عامیانه) ، نام مستهزآنه که متجددین علوم مالیه به مستوفیان و سیاق دانان می دادند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به دراز نوشتن و درازنویسی شود
آنکه نره ای دراز دارد، چون: اسب درازنره. (یادداشت مرحوم دهخدا). که شرم بلند و طویل دارد: سملج، مرد دراز و گرد نره. فخور و فیٌخر، اسب بزرگ و دراز نره. (از منتهی الارب)
آنکه نره ای دراز دارد، چون: اسب درازنره. (یادداشت مرحوم دهخدا). که شرم بلند و طویل دارد: سَملَج، مرد دراز و گرد نره. فَخور و فَیٌخَر، اسب بزرگ و دراز نره. (از منتهی الارب)
فرانسوی ماشک حبهای بسیار کوچک کم و بیش بحجم یک ماش که معمولا محتوی مواد موثر قوی هستند (مانند گرانولهای استریکینین که ماده موثر آن سولفات دو استیکینین است) وزن گرانولها از حبها کمتر و در حدود 5 تا 6 گرم است. مواد بی اثری که برای تهیه گرانولها بکار میروند عبارتند از: گردلاکتوز و صمغ عربی و شربت ساده
فرانسوی ماشک حبهای بسیار کوچک کم و بیش بحجم یک ماش که معمولا محتوی مواد موثر قوی هستند (مانند گرانولهای استریکینین که ماده موثر آن سولفات دو استیکینین است) وزن گرانولها از حبها کمتر و در حدود 5 تا 6 گرم است. مواد بی اثری که برای تهیه گرانولها بکار میروند عبارتند از: گردلاکتوز و صمغ عربی و شربت ساده