جدول جو
جدول جو

معنی دد - جستجوی لغت در جدول جو

دد
سبع، وحشی، حیوان
تصویری از دد
تصویر دد
فرهنگ واژه فارسی سره
دد
وحشی، درندگان
تصویری از دد
تصویر دد
فرهنگ لغت هوشیار
دد
جانور درنده مانند شیر، پلنگ و گرگ، برای مثال نه هر آدمی زاده از دد به است / که دد زآدمی زادۀ بد به است (سعدی۲ - ۶۲)
تصویری از دد
تصویر دد
فرهنگ فارسی عمید
دد
((دَ))
جانور درنده، جانور غیراهلی
تصویری از دد
تصویر دد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ددوش
تصویر ددوش
حیوانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ددمنشی
تصویر ددمنشی
توحش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ددمنشانه
تصویر ددمنشانه
سبوعانه، وحشیانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ددمنش
تصویر ددمنش
وحشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ددیگر
تصویر ددیگر
دوم ثانیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ددوک
تصویر ددوک
یکی از سازهای بادی است نی لبک
فرهنگ لغت هوشیار
کودکی که میل دارد غالبا به کوچه و خیابان برود، زنی که گاه گاه از خانه بدر رود و با مردان بیگانه در آمیزد، شخص هرزه و بد عمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ددر رفتن
تصویر ددر رفتن
بیرون رفتن، خروج زنی بد کار به منظوری نامشروع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ددر
تصویر ددر
کوچه و بازار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ددا
تصویر ددا
سرگرمی بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ددر
تصویر ددر
کوچه و بازار، خارج از خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دده
تصویر دده
دد، جانور درنده مانند شیر، پلنگ و گرگ برای مثال که گویی که پرورد خواهد تو را / کدامین دده خورد خواهد تو را (نظامی۵ - ۷۷۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دده
تصویر دده
کنیزی که مسئول پرورش و بزرگ کردن اطفال است، دایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ددیگر
تصویر ددیگر
((دُ گَ))
دودیگر، دوم، ثانیاً
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دده
تصویر دده
((دَ دِ))
جانور درنده، قلندر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دده
تصویر دده
((دَ دَ))
پرستار کودک که زن باشد، جمع ددگان، دادگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ددری
تصویر ددری
((دَدَ))
کودکی که میل دارد غالباً به کوچه و خیابان رود، کنایه از زنی که گاه گاه از خانه به در رود و با مردان بیگانه درآمیزد، شخص هرزه و بدعمل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ددر رفتن
تصویر ددر رفتن
((~. رَ تَ))
بیرون رفتن، خروج زنی بدکار به منظوری نامشروع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ددر
تصویر ددر
((دَ دَ))
در تداول کودکانه، بیرون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آزاددخت
تصویر آزاددخت
(دخترانه)
دختر آزاده، نام همسر شاپور اول پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خورشیددخت
تصویر خورشیددخت
(دخترانه)
مرکب از خورشید + دخت (دختر)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راددخت
تصویر راددخت
(دخترانه)
دختر بخشنده یا خردمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرنددیس
تصویر پرنددیس
(دخترانه)
پرندیس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرنددخت
تصویر پرنددخت
(دخترانه)
پرندخت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهددخت
تصویر شهددخت
(دخترانه)
شهد (عربی) + دخت (فارسی) دختر شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاددخت
تصویر شاددخت
(دخترانه)
دختر شاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تردد
تصویر تردد
رای، آمد و شد، رفت و آمد، رو و آی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجدد
تصویر تجدد
نومنشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجدداً
تصویر مجدداً
دوباره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجدد
تصویر مجدد
دوباره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متعدد
تصویر متعدد
انبوه
فرهنگ واژه فارسی سره