ارزن، گیاهی از تیرۀ گندمیان با بوتۀ کوچک، ساقه های کوتاه و نازک و دانه های ریز که بیشتر خوراک پرندگان است و گاهی از آرد آن نان می پزند، الم، تنگس
اَرزَن، گیاهی از تیرۀ گندمیان با بوتۀ کوچک، ساقه های کوتاه و نازک و دانه های ریز که بیشتر خوراک پرندگان است و گاهی از آرد آن نان می پزند، اَلُم، تَنگَس
گیاهی مانند نی با شاخه های باریک و برگ های دراز و نازک که از شاخه های آن حصیر و پرده های حصیری می بافتند، دخ، روخ، حلفاء، برای مثال روی مرا هجر کرد زردتر از زر / گردن من عشق کرد نرم تر از دوخ (شاکر - شاعران بی دیوان - ۴۶)
گیاهی مانند نی با شاخه های باریک و برگ های دراز و نازک که از شاخه های آن حصیر و پرده های حصیری می بافتند، دُخ، روخ، حَلفاء، برای مِثال روی مرا هجر کرد زردتر از زر / گردن من عشق کرد نرم تر از دوخ (شاکر - شاعران بی دیوان - ۴۶)
دشت اوّل، نخستین پولی که کاسب و پیشه ور در آغاز کار روزانه از خریدار می گیرد، دشت، دستلاف، دشتان تیره و تاریک، برای مثال بکن آنچه خواهی و دیگر ببخش / مکن بر دل ما چنین روز دخش (فردوسی - لغت نامه - دخش)
دَشتِ اَوَّل، نخستین پولی که کاسب و پیشه ور در آغاز کار روزانه از خریدار می گیرد، دَشت، دَستلاف، دَشتان تیره و تاریک، برای مِثال بکن آنچه خواهی و دیگر ببخش / مکن بر دل ما چنین روز دخش (فردوسی - لغت نامه - دخش)
نام مستعار مؤلف این لغت نامه و امضاء وی ذیل مقالاتی که تحت عنوان ’چرند و پرند’ در روزنامۀ صوراسرافیل منتشر می ساخته است و نیزدر روزنامه شرف چاپ استانبول. رجوع به دهخدا شود
نام مستعار مؤلف این لغت نامه و امضاء وی ذیل مقالاتی که تحت عنوان ’چرند و پرند’ در روزنامۀ صوراسرافیل منتشر می ساخته است و نیزدر روزنامه شرف چاپ استانبول. رجوع به دهخدا شود