- داویخانه
- دادگاه، عدالتخانه
معنی داویخانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فقیرانه
جایگاه دیو محل دیوان
جایی که دوا سازند دارو خانه
دوا خانه، دوا فروشی
جای فروش دارو برای بیماران، دواخانه، داروکده
مانند درویشان، به طریق درویشان، در هیئت درویشان، فقیرانه
دادگاه، عدالت خانه
دارو فروشی، داروخانه
دستگاه و محلی که تهیه چاو را بعهده داشت
داروخانه، جای فروش دارو برای بیماران
تاب خانه، خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
محلی برای عرضه چای و نوشیدنی های معمولی دیگر و غالباً به همراه قلیان و غذا به مشتریان در مکان های عمومی
دودمان، خانواده