جدول جو
جدول جو

معنی چایخانه

چایخانه((نِ))
محلی برای عرضه چای و نوشیدنی های معمولی دیگر و غالباً به همراه قلیان و غذا به مشتریان در مکان های عمومی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با چایخانه

چاپخانه

چاپخانه
جای چاپ کردن اوراق و کتب، محلی با ماشین چاپ و دستگاه های حروف چینی برای چاپ کردن روزنامه و سایر اوراق، مطبعه
چاپخانه
فرهنگ فارسی عمید

چاهخانه

چاهخانه
چاه، برای مِثال چون به پایان چاهخانه رسید / مرغ گفتی به آشیانه رسید (نظامی - ۶۷۵)، ته چاه
چاهخانه
فرهنگ فارسی عمید

چای خانه

چای خانه
چای پزخانه. قهوه خانه. کافه. محل چای خوردن، جاهایی در بین راه و کنار جادۀ کاروانی که سابقاً اسب های کالسکه را در آنجا عوض میکردند
لغت نامه دهخدا

چاپخانه

چاپخانه
مطبعه. دارالطباعه. باسمه خانه. نام فارسی مطبعه و آن محلی است که کتابها را در آن چاپ میکنند. (لغات نو فرهنگستان). رجوع به چاپ شود
لغت نامه دهخدا

چارخانه

چارخانه
یک نوع پارچه. پارچه ای که دارای خطوط صلیبی رنگارنگ باشد. (ناظم الاطباء). پارچه ای که دارای نقوش مربعی شکل باشد. پارچۀ شطرنجی، هر کس که تجاوز از شأن وحد خود کند. (ناظم الاطباء) ، دیگ بزرگی که دارای چارخانه باشد. (ناظم الاطباء) :
نخواهد ماند آخر جاودانه
در این نه مطبخ این یک چارخانه.
نظامی
لغت نامه دهخدا