جدول جو
جدول جو

معنی دانسته - جستجوی لغت در جدول جو

دانسته
مفهوم، معلوم، عمداً
تصویری از دانسته
تصویر دانسته
فرهنگ واژه فارسی سره
دانسته
آنچه مورد آگاهی و اطلاع است، معلوم، مشهور، توانسته
تصویری از دانسته
تصویر دانسته
فرهنگ لغت هوشیار
دانسته
((نِ تِ یا تَ))
آن چه که مورد آگاهی و اطلاع است، معلوم، مشهور، توانسته
تصویری از دانسته
تصویر دانسته
فرهنگ فارسی معین
دانسته
چیزی که از آن آگاهی و اطلاع وجود دارد، آگاهانه، باتجربه، کاردان
تصویری از دانسته
تصویر دانسته
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ندانسته
تصویر ندانسته
اشتباها، سهوا
فرهنگ واژه فارسی سره
آنچه که دانسته نشده نامعلوم مقابل دانسته: مطلب دانسته ویاندانسته اززبان این زن جایی درزکرده بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادانسته
تصویر نادانسته
نامعلوم، مجهول، از روی نادانی و بی خبری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نادانسته
تصویر نادانسته
مجهول، نامعلوم، ندانسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانستن
تصویر دانستن
فهمیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دانستن
تصویر دانستن
آگاهی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانستن
تصویر دانستن
دانایی و آگاهی داشتن، گمان کردن، پنداشتن، به حساب آوردن، برای مثال گر از پیوند او فخریت نبود / چنین دانم که هم عاری نباشد (انوری - ۸۲۰)
تشخیص دادن، برای مثال شب و روز در بحر سودا و سوز / ندانند زآشفتگی شب ز روز (سعدی۲ - ۲۰۸)
شناختن، توانستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانسته
تصویر مانسته
شبیه شده ماننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانستن
تصویر دانستن
((نِ تَ))
با خبر شدن، شناختن، توانستن، به حساب آوردن، پنداشتن، فهمیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانسته
تصویر مانسته
((نِ تِ))
مانند شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانسته
تصویر مانسته
مانند شده
فرهنگ فارسی عمید