جدول جو
جدول جو

معنی دانستن

دانستن((نِ تَ))
با خبر شدن، شناختن، توانستن، به حساب آوردن، پنداشتن، فهمیدن
تصویری از دانستن
تصویر دانستن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دانستن

دانستن

دانستن
دانایی و آگاهی داشتن، گمان کردن، پنداشتن، به حساب آوردن، برای مِثال گر از پیوند او فخریت نبوَد / چنین دانم که هم عاری نباشد (انوری - ۸۲۰)
تشخیص دادن، برای مِثال شب و روز در بحر سودا و سوز / ندانند زآشفتگی شب ز روز (سعدی۲ - ۲۰۸)
شناختن، توانستن
دانستن
فرهنگ فارسی عمید