معنی دانستن دانستن ((نِ تَ)) با خبر شدن، شناختن، توانستن، به حساب آوردن، پنداشتن، فهمیدن با خبر شدن، شناختن، توانستن، به حساب آوردن، پنداشتن، فهمیدن تصویر دانستن فرهنگ فارسی معین