معنی مانسته - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مانسته
مانسته
- مانسته
- مانند کرده شده. (غیاث) (آنندراج). شبیه شده. ماننده
لغت نامه دهخدا
دانسته
- دانسته
- آنچه مورد آگاهی و اطلاع است، معلوم، مشهور، توانسته
فرهنگ لغت هوشیار
دانسته
- دانسته
- آن چه که مورد آگاهی و اطلاع است، معلوم، مشهور، توانسته
فرهنگ فارسی معین