جدول جو
جدول جو

معنی داموز - جستجوی لغت در جدول جو

داموز
سله، سبد، زنبر، پاروبی بزرگ که با آن برف می روبند
تصویری از داموز
تصویر داموز
فرهنگ فارسی عمید
داموز
(وَ)
سله و سبدی باشد بزرگ که دو چوب بر دوطرف آن بندند و بدان سرگین و مثال آن کشند. (برهان). صاحب انجمن آرا گوید: اما در سامی داموز بضم میم وسکون واو دیده شده است. (انجمن آرا) (آنندراج). وذوذ. (یادداشت مؤلف). داموزه. سبد خاشاک. (شعوری)
لغت نامه دهخدا
داموز
سبدی بزرگ که دو چوب بر دو طرف آن ببندند و بدان سرگین و مانند آن کشند سله سبد زنبر، پاروب بزرگ برف روبی
فرهنگ لغت هوشیار
داموز
((وَ))
سبد، پاروی بزرگ برف روبی
تصویری از داموز
تصویر داموز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دامور
تصویر دامور
(پسرانه)
آواز نرم و لطیف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دامون
تصویر دامون
(پسرانه)
در گویش مازندران دامنه جنگل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راموز
تصویر راموز
نمونه
اصل چیزی
دریا، حجم بسیار از آب که قسمت وسیعی از زمین را فراگرفته قابل کشتیرانی بوده و به اقیانوس راه داشته باشد، قلزم، بحر، داما، زو، یم، ژو
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
دهی است از دهستان اورامان لهون بخش پاوۀ شهرستان سنندج واقع در 3 هزارگزی جنوب باختری پاوه و 3 هزارگزی راه شوسه، با 125 تن سکنه. آب آن از چشمه و رود خانه پاوه رود و راه آن اتومبیل رو است. در بالای کوه آن آثاری است معروف به آتشکده. کوه آتشکده در جنوب این ده واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
یوم داموق، روز بسیار گرم، (منتهی الارب)، سخت گرم از روزها و جز آن، و این کلمه فارسی معرب است، (اقرب الموارد)، (اصل فارسی آن شاید دموک از دم، بخار گرم و اوک باشد)، و یقال یوم داموق، اذاکان ذا عکه و حر، قال ابوبکر قال ابوحاتم: هو فارسی معرب لان ’الدمه النفس فهو دمه کر’ ای یأخذ بالنفس فقالو داموق، (المعرب جوالیقی ص 149)
لغت نامه دهخدا
صمغ است، و هرگاه مطلق گفته شود مراد از آن صمغ عربی است، و به سریانی سندروس را نامند، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
کشتیبان و ناخدا، (برهان) (جهانگیری)، رجوع به توضیح معنی بعدی کلمه شود، ماهیی است دلیر و جنگجو که به آدمی مایل است و با کشتی همراهی کند اگر ماهیان دیگر قصد کشتی کنند رفع کند و اگر کشتی غرق شود مردمان را بکنارساحل رساند، شیخ آذری در عجائب الدنیا این افسانه رانقل کرده و بعد از چند بیت، شعر آتی الذکر را آورده است، با این تفصیل و تأویل صاحب فرهنگ جهانگیری از اول حکایت غافل مانده و بمعنی ناخدا آورده، صاحب برهان نیز بتقلید او بمعنی ناخدا و کشتیبان نقل کرده، (از آنندراج) (از انجمن آرا) (از رشیدی) :
هست راموز مرشد کامل
که برد مرد را سوی ساحل،
شیخ آذری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دریا، (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد)، اصل چیزی، (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، نمونه، (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، ج، در همه معانی، روامیز، (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
نام بلده ای است بمغرب در بلاد بربر قریب مزغنای، ابوعمران موسی بن سلیمان اللخمی الداموسی از آنجاست وی از قراء است و بر ابی جعفر احمد بن سلیمان الکاتب معروف به ابن الربیع قرائت کرده است، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
کازۀ صیاد، قتره، او ما یستتر به، ج، دوامیس: و فی غربی المدینهالمارده قنطره کبیره ذات قسی، عالیهالذروه، کثیرهالعدد عریضهالمجاز و قد بنی علی ظهر القسی اقباء تتصل من داخل المدینه الی آخر القنطره و لایری الماشی بها و فی داخل هذا ’الداموس’ قناه ماء تصل المدینه، و مشی الناس و الدواب علی تلک الدوامیس، (الحلل السندسیه ص 89 ج 1)
لغت نامه دهخدا
فریاد و فغان و ناله و زاری باشد، (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
حجر داموغ، سنگ سرشکن چنانکه شکستگی را بدماغ رساند، (منتهی الارب)، داموغه، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
به معنی عفو و بخشودن گناهی است که بسهو از کسی صادر شده است، (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
از حکمای قدیم یونان و از فیثاغوریان است، دوست پیتیاس و معاصر دنیس جبار سیراکوس و جبار مذکور وی را محکوم باعدام کرد اما پیش از اجرای حکم اذن یافت که برای تمشیت امور خانه خویش بزادگاه خود رود و دوستش پیتیاس ازو پایندانی کرد، چون مهلت مقرر سرآمد دامون فرانرسید، پیتیاس را بجای وی برای اعدام بردند اما مقارن اجرای حکم دامون از راه برسید و میان این دو دوست بر سر کشته شدن مناقشه گونه ای درگرفت چه هر یک میخواست خویشتن را در راه دیگری ایثار کند، این حالت دنیس را برقت آورد و بر هر دوان ببخشود، (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
نام قبیله ای از سیاهان، (دمشقی)
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ)
به معنی داموزست. (شعوری ص 426 ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از داموع
تصویر داموع
سنگ سنگ سر شکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داموق
تصویر داموق
روز داغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راموز
تصویر راموز
دریا، بن ریشه ریشه هر چیز، نمونه
فرهنگ لغت هوشیار