کشتیبان و ناخدا، (برهان) (جهانگیری)، رجوع به توضیح معنی بعدی کلمه شود، ماهیی است دلیر و جنگجو که به آدمی مایل است و با کشتی همراهی کند اگر ماهیان دیگر قصد کشتی کنند رفع کند و اگر کشتی غرق شود مردمان را بکنارساحل رساند، شیخ آذری در عجائب الدنیا این افسانه رانقل کرده و بعد از چند بیت، شعر آتی الذکر را آورده است، با این تفصیل و تأویل صاحب فرهنگ جهانگیری از اول حکایت غافل مانده و بمعنی ناخدا آورده، صاحب برهان نیز بتقلید او بمعنی ناخدا و کشتیبان نقل کرده، (از آنندراج) (از انجمن آرا) (از رشیدی) : هست راموز مرشد کامل که برد مرد را سوی ساحل، شیخ آذری (از آنندراج)
سله و سبدی باشد بزرگ که دو چوب بر دوطرف آن بندند و بدان سرگین و مثال آن کشند. (برهان). صاحب انجمن آرا گوید: اما در سامی داموز بضم میم وسکون واو دیده شده است. (انجمن آرا) (آنندراج). وَذوذ. (یادداشت مؤلف). داموزه. سبد خاشاک. (شعوری)