- داسخاله
- داس کوچک، عصای کوچک
معنی داسخاله - جستجوی لغت در جدول جو
- داسخاله ((لِ))
- داس کوچک، داسغاله، دستغاله
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
داس کوچک، عصای کوچک
داس کوچک، عصای کوچک
داس کوچک، علف بر، دستگاله، دستغاله، منگال، برای مثال چون درآمد آن کدیور مرد زفت / بیل هشت و داسگاله برگرفت (رودکی - ۵۳۴)
دبستان آموزگاه
جای پاسبان قراولخانه
چرک آهن ریم آهن خبث الحدید
درختی که آنرا پیوند نکرده باشند، شاخه نو نشانده
درخت میوه داری که هنوز آن را پیوند نکرده باشند، میوه ای که از درخت پیوندنشده به دست آید، قلمۀ درخت و نهال نونشانده
درختی که آن را پیوند نکرده باشند، درخت تازه نشانده شده
نرمی و همواری، کشیدگی گونه روان شدن تندابه (تندابه سیل) روان شدن گدازه
درون، مقابل خارجه
تیر کمان
سونش (براده)
داخل، داخل کشور، داخلی مثلاً محصولات کشاورزی داخله
((خِ لِ یا لَ))
فرهنگ فارسی معین
مؤنث داخل، مقابل خارجه، درون، اندرون، درون یک کشور یا ناحیه
وزارت داخله: وزارت کشور
وزارت داخله: وزارت کشور