منسوب به دو سال. بچۀ انسان یا حیوان و یا هر چیزی که دو سال بر آن گذشته باشد: طفل دوساله. شتر دوساله. درخت دوساله. کار دوساله: اجزاع، دوساله شدن گوسفند. (تاج المصادربیهقی) (یادداشت مؤلف) : چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت تدبیر ما به دست شراب دوساله بود. حافظ. - دوساله درم، نقدی مزد و مواجب مدت دو سال را: گشاد آن در گنج پرکرده جم بداد او سپه را دوساله درم. دقیقی