جدول جو
جدول جو

معنی دارخال

دارخال
درختی که آن را پیوند نکرده باشند، درخت تازه نشانده شده
تصویری از دارخال
تصویر دارخال
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دارخال

دارخال

دارخال
درخت میوه داری که هنوز آن را پیوند نکرده باشند، میوه ای که از درخت پیوندنشده به دست آید، قلمۀ درخت و نهال نونشانده
دارخال
فرهنگ فارسی عمید

دارخال

دارخال
نهال نونشانده و نهال پیوندناکرده، قلمۀ درخت، (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

چارخال

چارخال
اصطلاحی در بازی ورق که بر یک برگ چار خال یا دو برگ دو خال یا بر دو برگ که یکی سه خال و دیگری تک خال است اطلاق شود، چارخال بازی نرد که چون کعبتین اندازندهر یک دو خال یا یکی سه خال و دیگری یک خال باشد
لغت نامه دهخدا

داشخال

داشخال
داشخار، ریم آهن، (برهان)، (شاید کلمه از داش به معنی کوره و خال مخفف آخال، به معنی چیزهای دور افکندنی باشد)
لغت نامه دهخدا

داریال

داریال
گذرگاهی در کوههای گرجستان بوده است که مردمان شمال نجد ایران از آن برای عبور بسمت ایران مرکزی استفاده میکرده اند. رجوع به ایران باستان ج 1 ص 284 شود
لغت نامه دهخدا