معنی داسگاله
- داسگاله (لَ / لِ)
- داسکاله. داسگله. دهره ای بود کوچک. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). دهرۀ کوچک بود که تره و گیاه درودن را بکار آید:
چون درآمد آن کدیور مرد زفت
بیل هشت و داسگاله برگرفت.
رودکی.
ای تن ار تو کارد باشی گوشت فربه بر همه
چون شوی چون داسگاله خود نبری جز پیاز.
ابوالقاسم مهرانی.
رجوع به داسکاله و نیز رجوع به داستخاله شود
