- داروخانه
- دوا خانه، دوا فروشی
معنی داروخانه - جستجوی لغت در جدول جو
- داروخانه
- جای فروش دارو برای بیماران، دواخانه، داروکده
- داروخانه ((نِ))
- دواخانه، محل فروش دارو، دراگ استور
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منصفانه
دادگاه، عدالتخانه
در بار پادشاهی سرای سلطنتی، دار الحکومه استانداری، جایی که آدمی در آن سکنی کند منزل، دولت دربخانه
دبستان آموزگاه
خانه بار، انبار، تجارتخانه
دستگاه و محلی که تهیه چاو را بعهده داشت
ظرفی لوله دار که به وسیله آن دارو در دهان بیمار یا شیر بدهان کودک میریختند
خیمه، چادر و لوازمی که در سفر با خود می برند، انبار و جای نگهداری کالاها
تاب خانه، خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه
آنجائی که عده بسیاری کارگر بیک نوع کار اشتغال ورزند با چرخی و دستگاهی یا بی آن
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
محلی که در آن مال التجاره نگه دارند، انبار، کیسه ای که خریدار اشیاء خریده را در آن جای دهد، بسته های کالا، چیزی که در آن پلیدی و نجاست پر کرده از خانه بیرون کشند
((دَ نِ یا نَ))
فرهنگ فارسی معین
دربار پادشاهی، سرای سلطنتی، دارالحکومه، استانداری (قاجاریه)، جایی که آدمی در آن سکنی کند، منزل، دولت، درب خانه
ساختمانی که در آن به وسیلۀ ماشین آلات به تولید کالا می پردازند، آشپزخانه، موتور مثلاً کارخانۀ ساعت، کنایه از کارگاه نقاشی یا جای پرنقش، برای مثال آن پری پیکر حصارنشین / بود نقاش کارخانۀ چین (نظامی۴ - ۶۵۹) ،
کنایه از دنیا، جهان، گیتی، مجموعۀ آلات و ادوات جنگی
کنایه از دنیا، جهان، گیتی، مجموعۀ آلات و ادوات جنگی
سوراخی که در بام خانه کنند و نردبان بر آن گذاشته بالا روند و به زیر آیند
خیری صحرایی، نوعی شتر ماده
سوراخی که در بام خانه درست کنند و از آنجا روی بام بروند، دروار