جدول جو
جدول جو

معنی داراکش - جستجوی لغت در جدول جو

داراکش
(خوَشْ / خُشْ گُ)
کشندۀ دارا و منظور دارای بزرگ است، کنایه از ذلیل کننده عزیزان:
نفیر از جهانی که داراکش است
نهان پرور و آشکاراکش است.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داریوش
تصویر داریوش
(پسرانه)
نگهبان نیکی، دارنده نیکی، فرزند ویشتاسب از شاهان بزرگ هخامنشی، مرکب از دارا + وهو (نیکی)، نام چندتن از پادشاهان هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دارنوش
تصویر دارنوش
(پسرانه)
نام یکی از وزیران بخت نصر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دارانا
تصویر دارانا
(دخترانه و پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی اهر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دارابی
تصویر دارابی
میوه ای از نوع مرکبات، گرد، بزرگ و نارنجی رنگ با طعم ترش و شیرین و مطبوع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طغراکش
تصویر طغراکش
کشندۀ طغرا، کسی که کارش نگاشتن طغرا بر سر فرمان ها و نامه های پادشاه وقت بوده، طغرانویس، برای مثال ای که انشای عطارد صفت شوکت توست / عقل کل چاکر طغراکش دیوان تو باد (حافظ - ۲۲۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاروکش
تصویر جاروکش
جارو کننده، مامور شهردای که کارش جاروکردن کوچه ها و خیابان ها است، سپور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارایی
تصویر دارایی
آنچه از خواسته و کالا که مال انسان باشد، سرمایه، ثروت، تمول، وزارتخانه یا اداره ای که مالیات ها را وصول می کند و به امور درآمد و هزینۀ کشور رسیدگی می کند، مالیه، نوعی از پارچۀ ابریشمی موج دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درازکش
تصویر درازکش
حالتی از قرار گرفتن بر روی زمین، به خصوص در موقع تیراندازی، که به سینه روی زمین می خوابند و پاها را دراز می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارواش
تصویر دارواش
سپستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، سنگ پستان، مویزه، مویزک عسلی، شیرینک، سگ پستان، مویزج عسلی، دبق، داروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دریاکش
تصویر دریاکش
کسی که شراب بسیار بخورد و مست نشود، دریانوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارموش
تصویر دارموش
مرگ موش، سم الفار، آرسنیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارایی
تصویر دارایی
مکنت، مال، ثروت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تار کش
تصویر تار کش
مفتول کش
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره سدایبان جزو دسته مرکبات که میوه اش بزرگتر از پرتقال و طعم آن ترش و شیرین است. رنگ میوه اش زرد و داخلش سبز رنگ و دارای پوستی ضخیم میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاروکش
تصویر جاروکش
جاروب کش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
منسوب به ادراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفراکش
تصویر صفراکش
((~. کُ))
زایل کننده صفرا، کنایه از غذای کمی که صبح خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طغراکش
تصویر طغراکش
((~. کَ یا کِ))
نویسنده طغراء بر سر نامه ها و فرمان ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارایی
تصویر دارایی
ثروت، مال، داشت، نگه داشت، نگهبانی، پارچه ای ابریشمین رنگارنگ موج دار، وزارتخانه ای که وظیفه اش محاسبه و وصول مالیات می باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دریاکش
تصویر دریاکش
((دَ کِ یا کَ))
دریاکشنده، شراب خواری که دیر مست شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارابی
تصویر دارابی
میوه ای از نوع مرکبات، کمی بزرگ تر از پرتقال، با طعمی ترش و شیرین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داراک
تصویر داراک
اموال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دارایی
تصویر دارایی
موجودی، آکتیف، ثروت، اموال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
Perceptual
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
perceptuel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
перцептивный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
wahrnehmungsbezogen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
сприйнятливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
percepcyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
感觉的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
perceptual
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
percettivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
perceptual
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ادراکی
تصویر ادراکی
perceptueel
دیکشنری فارسی به هلندی