جدول جو
جدول جو

معنی دادراندر - جستجوی لغت در جدول جو

دادراندر
(دَ اَ دَ)
نابرادری. برادر ناتنی. (شعوری ج 1 ورق 411)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پدراندر
تصویر پدراندر
شوهر مادر، ناپدری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دادران
تصویر دادران
رانندۀ داد، دادگستر، برای مثال ذبیح الله او بد ز پیغمبران / پسندیدۀ داور دادران (شمسی - لغتنامه - دادران)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دختراندر
تصویر دختراندر
دختری که از زن دیگر یا از شوهر دیگر باشد، نادختری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دادراد
تصویر دادراد
از صفات باری تعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دادرند
تصویر دادرند
برادر بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
برادری که با خواهر یا برادر دیگر خود از یک پدر و مادر نباشد و از پدر یا مادر دیگر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مادراندر
تصویر مادراندر
نامادری، زن پدر، زن پدر کسی غیر از مادر او، مایندر
فرهنگ فارسی عمید
(خوَدْ / خُدْ خوَ / خُ رَ / رِ)
رانندۀ داد، عدالت ورزنده، عدل ورزنده، دادکننده:
یا رب تو هر چه بهترو نیکوترش بده
این پادشاه عادل و سالار دادران،
سعدی،
ذبیح اﷲ او بد ز پیغمبران
پسندیدۀ داور دادران،
شمسی (یوسف و زلیخا)
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
برادر بزرگ. (برهان). دادند
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ دَ)
مادراندر. زن پدر. (از ناظم الاطباء). نامادری. مادندر. مایندر: مادر نسوخت مادرندر سوخت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادراندر و مادندر شود
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
عمیق. گود. ژرف. نغل. (لغت فرس اسدی نسخۀ خطی کتاب خانه نخجوانی) ، چاه عمیق. دورتک. دورفرود، کوزۀ فراخ. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پِ دَ اَ دَ)
پدندر. شوهرمادر. ناپدری. شوی مادر. (فرهنگ اسدی نسخۀ آقای نخجوانی). راب ّ
لغت نامه دهخدا
(دُ تَ اَ دَ)
دختندر. دختر شوهر از زن دیگر و دختر زن از شوهر دیگر. (ناظم الاطباء). دختری که از شوهر دیگر یااز زن دیگر باشد. (فرهنگ فارسی). نادختری. ربیبه
لغت نامه دهخدا
(دَاَ دَ)
به معنی زن پدر که مادر غیرحقیقی باشد. مادندر مخفف آن. (آنندراج). زن پدر. (ناظم الاطباء). مادرندر. مایندر. زن پدر. نامادری. مادندر
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ اَ دَ)
نابرادری. رجوع به براداندر شود
لغت نامه دهخدا
از نامهای حق تعالی، (شعوری ج 1 ورق 409)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پدراندر
تصویر پدراندر
پدر اندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادر اندر
تصویر مادر اندر
زن پدر شخصی که مادر وی نباشد نامادری مادندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادر ندر
تصویر مادر ندر
زن پدر شخصی که مادر وی نباشد نامادری مادندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دختراندر
تصویر دختراندر
دختری که از شوهر دیکر یا از زن دیگر باشد، نا دختری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برادراندر
تصویر برادراندر
برادری که با برادر دیگر یا خواهر خویش از یک پدر و مادر نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادر اندر
تصویر مادر اندر
((~. اَ دَ))
نامادری، مادندر، ماریره، مایندر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دختراندر
تصویر دختراندر
((~. اَ دَ))
دختری که از شوهر دیگر یا زن دیگر باشد، دختندر
فرهنگ فارسی معین