جدول جو
جدول جو

معنی مادر اندر

مادر اندر((~. اَ دَ))
نامادری، مادندر، ماریره، مایندر
تصویری از مادر اندر
تصویر مادر اندر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مادر اندر

مادراندر

مادراندر
نامادَری، زن پدر، زن پدر کسی غیر از مادر او، مایَندَر
مادراندر
فرهنگ فارسی عمید

مادراندر

مادراندر
به معنی زن پدر که مادر غیرحقیقی باشد. مادندر مخفف آن. (آنندراج). زن پدر. (ناظم الاطباء). مادرندر. مایندر. زن پدر. نامادری. مادندر
لغت نامه دهخدا

برادر اندر

برادر اندر
برادری که با برادر دیگر یا خواهر خویش از یک پدر و مادر نباشند
برادر اندر
فرهنگ فارسی معین

دادراندر

دادراندر
نابرادری. برادر ناتنی. (شعوری ج 1 ورق 411)
لغت نامه دهخدا

مادرندر

مادرندر
مادراندر. زن پدر. (از ناظم الاطباء). نامادری. مادندر. مایندر: مادر نسوخت مادرندر سوخت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادراندر و مادندر شود
لغت نامه دهخدا