جدول جو
جدول جو

معنی دادبرزین - جستجوی لغت در جدول جو

دادبرزین
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی
تصویری از دادبرزین
تصویر دادبرزین
فرهنگ نامهای ایرانی
دادبرزین
(بُ)
نام یکی از پهلوانان و نجبای ایران. وی معاصر بهرام گور بوده است:
دگر دادبرزین رزم آزمای
کجا زابلستان بدو بد بپای.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دادفرین
تصویر دادفرین
(پسرانه)
نام یکی از سرداران زمان اسکندر مقدونی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خردادبرزین
تصویر خردادبرزین
(پسرانه)
نام پزشکی ایرانی در دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رادبرزین
تصویر رادبرزین
(پسرانه)
نام فرمانروای زابلستان در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شابرزین
تصویر شابرزین
(پسرانه)
شاه برزین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دردبرچین
تصویر دردبرچین
دردچین، آنکه یا آنچه درد را بردارد و برطرف سازد، علاج کنندۀ درد، دلسوز و غم خوار، آنکه از فرط مهر و محبت آرزو کند که درد و مرض محبوبش به جان وی افتد و بلاگردان او شود
فرهنگ فارسی عمید
نام حکیمی بوده است پارسی پسر هورتاب حکیم که او نیز از حکمای عهد پادشاهان پیشدادی بوده و در معرفت و تحقیق نفس ناطقه و بقای آن دلایل خردپسند ایشان در کتاب موسوم به زنده رود مذکور است، (انجمن آرای ناصری) (لغت و شرح آن از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است)
لغت نامه دهخدا
نام بازیی است، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دادْ وَ)
عمل دادورز. عدالت. دادوری. دادگری
لغت نامه دهخدا
(رُ رَ)
نام جایی است در سیستان. والرهنی میگوید در کرمان است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
ولایتی است و صد پاره دیه باشد. قول و جامکو و زهر از معظمات آن و حقوق دیوانیش بیست و نه هزار دینار بر روی دفتر است. (نزهه القلوب مقالۀ سوم ص 82 چ لیدن). دارمرزین از ولایات آذربایجان قدیم بوده است
لغت نامه دهخدا
(خَرْ را بَ)
نام یکی از پهلوانان دربار کیکاوس:
چو فرهاد و خرادبرزین و گیو
سرافرازبهرام و گستهم و نیو.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(خَرْ را بَ)
نام آتشکده ای بوده است:
چو بشنید ازو شاه سوگند خورد
بخرادبرزین و خورشید زرد.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(خَرْ رابَ)
نام یکی از مستشاران هرمزد:
همی بود خرادبرزین سه ماه
همی داشت این رازها را نگاه.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
نام یکی از نجبای ایرانیان معاصر بهرام گور پادشاه ساسانی:
دگر رادبرزین رزم آزمای
کجا زابلستان ازو بد بپای.
فردوسی.
بیاورد هم قارن برزمهر
دگر رادبرزین آژنگ چهر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
یکی از دهستانهای سه گانه بخش حومه شهرستان بم در باختر بخش واقع وحدود آن بشرح زیر است: از طرف شمال به بخش شهداد ازشهرستان کرمان از طرف خاور بدهستان مرکزی بم، از طرف جنوب و باختر بدهستان مرغک، منطقه ای است جلگه، دارای هوای گرم و معتدل که آب آن از قنوات تأمین میشودمحصول عمده آن: غلات، پنبه، خرما، حنا، و انواع مرکبات است، از چهار آبادی تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 1600 تن است، راه شوسۀ کرمان به بم از مرکز این دهستان عبور می کند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بادبرین
تصویر بادبرین
باد از شمال وزد
فرهنگ لغت هوشیار