معنی شابرزین
- شابرزین(پسرانه)
- شاه برزین
واژههای مرتبط با شابرزین
شابرزان
- شابرزان
- شهری است از اعمال خوزستان بین شوش و طیب. (معجم البلدان)
دادبرزین
- دادبرزین
- از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی
رادبرزین
- رادبرزین
- نام فرمانروای زابلستان در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی، از شخصیتهای شاهنامه
شاه برزین
- شاه برزین
- نام شخصی در وندیدا (بخشی از اوستا)
پابرچین
- پابرچین
- عمل آهسته راه رفتن چنانکه صدای پا شنیده نشود
شابرقان
- شابرقان
- پارسی تازی شگته شاپورگان شابرن پولاد کانی
پابرچین
- پابرچین
- بدون سر و صدا، آهسته
پابرچین رفتن: آرام و آهسته رفتن که صدای پا شنیده نشود
شابرقان
- شابرقان
- فولاد، فلزی بسیار سخت و شکننده مرکب از آهن و قریب ۲% کربن، در ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ درجه حرارت ذوب می شود، برای ساختن فنر، کارد، شمشیر و چیزهای دیگر به کار می رود، پولاد، شاپورگان، شابُرَن
مبارزین
- مبارزین
- جمع مبارز، نستوهان رزمندگان جمع مبارز در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)