- داخول
- آنچه از چوب و غیره که صیاد آهوان برای بدام انداختن آنها آماده سازد جمع دواحیل
معنی داخول - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مکار، حیله گر
آنچه از چوب و غیره که صیاد آهوان برای بدام انداختن آنها آماده سازد جمع دواحیل. پارسی تازی گشته داخل دامی که از چوب و شاخه برای شکار آهو سازند داهول
داحول: پارسی تازی گشته داخول گونه ای از تله و لولوی سر خرمن علامتی که در زراعت و فالیز و مانند آن نصب کنند تا جانوران موذی از آن برهند، علامتی که صیادان در صحرا نزدیک به دام نصب کنند تا جانوران از آن برمند و بسوی دام آیند و گرفتار شوند
نوعی غله که بدان نان پزند
کوتاه شده ماخولیا گونه ای مرض عصبی است که با اختلال قوای عضلانی و دماغی همراه است و معمولا در دنباله فلج عمومی یا تحت شکنجه شدید روحی وجسمی (محبوسانی را که شکنجه شدید میدهند) ویا بر اثر مرض صرع یا در اشخاص هیستریک و یا بطور مادر زادی پدیدآید. مبتلایان باین مرض گاه از خوردن و آشامیدن خودداری مینمایند بنحوی که بحالت مرگ میرسند و گاهی خودکشی میکنند. برای معالجه این بیماران استراحت کامل و مسافرت به نقاط خوش آب و هوا و جدا بودن از افراد دیگر و از حوادث لازم است. این معالجه باید با تجویز داروهای مقوی قوای دماغی همراه باشد مالنخولیا خبط دماغ صبارا صباره، یکی از عواطف مرکب است و آن از تذکر حالات مطبوع مفقود واز اندوه فعلی که آنهارا احاطه کرده است و غیره ترکیب شده. توضیح 1 مالنخولیا بصورتهای: مالیخولیا ماخولیا ملنخولیا مالیخ مالنخ و غیره در آمده
مترسکی که در مزارع برای شکار کردن یا رماندن حیوانات نصب می کنند، داهل
مکار، حیله گر، دغول
آنچه شکارچی از چوب یا چیز دیگر برای به دام انداختن شکار مثل آهو یا گورخر ترتیب بدهد
مکار، حیله گر
درون، تو یا درون، تو، اندرون
درون، اندرون، تو
داخل شدن، در آمدن
داحول، درگاه پادشاهان، جایی که در جلو سراپردۀ خاص پادشاه ترتیب دهند که از آنجا کسی بی اجازه عبور نکند
داخل شدن، درآمدن، وارد شدن به جایی یا نزد کسی
ورود کننده، در آینده، به درون آینده، مقابل خارج، درون، اندرون