- خَلِيط
- ترکیب، مخلوط
معنی خَلِيط - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خوٰار و زشت، شرور
واسطه
استاندار، یک نگهبان
پرانرژی، فعّال
اندک، کمی، کم، حدّاقلّ، ناکافی
پرشده، کامل
عالی، در
آگاه، دانستن
آشکار، روشن، مشهود، شفّاف
بسیار مهمّ، عالی، عظیم
بدخوٰاه، بدخیم، شیطنت آمیز
ماهر، متخصّص
بارور، پربار
آشنا، محبّت آمیز، اهلی، اهلی بودن
سخنور، یک واعظ
خطرناک
پنهان کردن، پنهان شده است
پنهانی، پنهان شده است، فریبنده، مخفی، دغلکارانه
کاهیده، کم
سبک، نور، بی وزن
دایره معارف، راهنمای، مدرک، راهنما، نشانه، اثباتی
پایه ای، اساسی، خام، مینیمالیست، ساده
ابزاری، به
بی کلام، سعادت
شیوا، فصیح
آشکار، روشن