جدول جو
جدول جو

معنی خویشکاری - جستجوی لغت در جدول جو

خویشکاری
وظیفه
تصویری از خویشکاری
تصویر خویشکاری
فرهنگ واژه فارسی سره
خویشکاری
کشاورزی، دهقانی
تصویری از خویشکاری
تصویر خویشکاری
فرهنگ فارسی معین
خویشکاری
وظیفه شناسی، پارسایی، تدین
تصویری از خویشکاری
تصویر خویشکاری
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناخویشکاری
تصویر ناخویشکاری
وظیفه نشناسی، ناپارسایی، نزدیکی نکردن با زن خویش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خویشکامی
تصویر خویشکامی
در پی کام و آرزوی خویش بودن، خودپسندی، خود سری استبداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خویشکار
تصویر خویشکار
وظیفه شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خویشکار
تصویر خویشکار
کشاورز، دهقان، وظیفه شناس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوارکاری
تصویر خوارکاری
خواری دادن دشنام دهی، تهاون تکاسل سستی
فرهنگ لغت هوشیار
کاری را از پیش خود انجام دادن، عمل خود کار خود بخود انجام دادن عملی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوارکاری
تصویر خوارکاری
سهل انگاری، بی مبالاتی، برای مثال تو خوارکار ترکی، من بردبار عاشق / خوش نیست خوارکاری، خوب است بردباری (منوچهری - ۱۱۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خویش کار
تصویر خویش کار
کشاورز، دهقان، برای مثال به سالی ز دینار من صدهزار / ببخشید بر مردم خویش کار (فردوسی۴ - ۶/۱۲۰)
وظیفه شناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشکاری
تصویر پیشکاری
خدمت کردن، خدمت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جوشکاری
تصویر جوشکاری
جوش دادن قطعات فلزی لحیم کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوبکاری
تصویر خوبکاری
حسن عمل نیکو خدمتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خویشکام
تصویر خویشکام
مستبد، خودکامه، خودپسند، خود سر، کله شق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشکاری
تصویر پیشکاری
عمل پیشکار چاکری خدمتکاری مقابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوشکاری
تصویر جوشکاری
جوش دادن تکه های فلز به یکدیگر، کارگاهی که این عمل در آن انجام می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشکاری
تصویر پیشکاری
خدمتکاری، چاکری، معاونت، مباشرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوشکاری
تصویر جوشکاری
جوش دادن قطعات فلزی، لحیم کاری
فرهنگ فارسی معین