جدول جو
جدول جو

معنی خواهندگی - جستجوی لغت در جدول جو

خواهندگی
خواستار بودن، خواهنده بودن، خواستاری
تصویری از خواهندگی
تصویر خواهندگی
فرهنگ فارسی عمید
خواهندگی
(خوا / خا هََ دَ / دِ)
حالت و چگونگی خواهنده، خواستاری دختربزنی. خواستگاری. (یادداشت بخط مؤلف) :
چنین داد پاسخ بدو مرد پیر
که ای شاه گوینده و یادگیر
بدانگه کجا مادرت را ز چین
فرستاد خاقان به ایران زمین
بخواهندگی من بدم پیشرو
صدوشصت مرد از دلیران گو.
فردوسی.
، سؤال. کدیه. گدائی، حب، اراده، میل. رغبت. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خواهندگی
خواهش درخواست، خواستاری خواستگاری
تصویری از خواهندگی
تصویر خواهندگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوانندگی
تصویر خوانندگی
شغل و عمل آواز خوان، آواز خوانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پناهندگی
تصویر پناهندگی
حالت و عمل پناهنده، پناهنده بودن
فرهنگ فارسی عمید
(خوا / خا دَ / دِ)
قرائت. (ناظم الاطباء) ، دعوت. طلب، قبول کردن کودکی را بجای فرزند. (ناظم الاطباء). کسی را که نسبت و خویشی ندارد خویش گرفتن، چون: برادرخواندگی، پسرخواندگی، خواهرخواندگی، دخترخواندگی، مادرخواندگی
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا بَ دَ / دِ)
حالت خوابیدن. (یادداشت بخط مؤلف) ، جهت و میل پارچۀ پرزه دار که پرزه هایش در آن جهت قرار می گیرد
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا نَنْ دَ / دِ)
سرودگویی. نغمه سرایی. آوازخوانی. تغنی. (ناظم الاطباء) ، قرائت. (یادداشت بخط مؤلف) ، صفت خواننده. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خشایندگی
تصویر خشایندگی
حالت خوش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
حالت و عمل پناهنده یا پناهندگی سیاسی. عمل سیاستمداری که برای نجات خود بکشور دیگری پناهنده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوانندگی
تصویر خوانندگی
نغمه سرائی، آواز خوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهندگان
تصویر خواهندگان
طلاب
فرهنگ واژه فارسی سره
خنیاگری، سرودخوانی، قوالی، نغمه خوانی، نغمه گری
متضاد: مرثیه خوانی، نوحه خوانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
Abasement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
humiliation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
অপমান
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
การทำให้ต่ำต้อย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
udhalilishaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
aşağılama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
굴욕
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
屈辱
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
השפלה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
अपमान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
penghinaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
приниження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
vernedering
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
humillación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
umiliazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
humilhação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
屈辱
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
poniżenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
Erniedrigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
унижение
دیکشنری فارسی به روسی
سواد
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از خوارشدگی
تصویر خوارشدگی
ذلت
دیکشنری فارسی به اردو