حالت و چگونگی خواهنده، خواستاری دختربزنی. خواستگاری. (یادداشت بخط مؤلف) : چنین داد پاسخ بدو مرد پیر که ای شاه گوینده و یادگیر بدانگه کجا مادرت را ز چین فرستاد خاقان به ایران زمین بخواهندگی من بدم پیشرو صدوشصت مرد از دلیران گو. فردوسی. ، سؤال. کدیه. گدائی، حب، اراده، میل. رغبت. (یادداشت بخط مؤلف)
حالت و چگونگی خواهنده، خواستاری دختربزنی. خواستگاری. (یادداشت بخط مؤلف) : چنین داد پاسخ بدو مرد پیر که ای شاه گوینده و یادگیر بدانگه کجا مادرت را ز چین فرستاد خاقان به ایران زمین بخواهندگی من بدم پیشرو صدوشصت مرد از دلیران گو. فردوسی. ، سؤال. کدیه. گدائی، حب، اراده، میل. رغبت. (یادداشت بخط مؤلف)
قرائت. (ناظم الاطباء) ، دعوت. طلب، قبول کردن کودکی را بجای فرزند. (ناظم الاطباء). کسی را که نسبت و خویشی ندارد خویش گرفتن، چون: برادرخواندگی، پسرخواندگی، خواهرخواندگی، دخترخواندگی، مادرخواندگی
قرائت. (ناظم الاطباء) ، دعوت. طلب، قبول کردن کودکی را بجای فرزند. (ناظم الاطباء). کسی را که نسبت و خویشی ندارد خویش گرفتن، چون: برادرخواندگی، پسرخواندگی، خواهرخواندگی، دخترخواندگی، مادرخواندگی