جَمعِ واژۀ خواننده. قرائت کنندگان. تالیان. تلاوت کنندگان: که خوانندگان رااز آن بسیار فایده باشد. (تاریخ بیهقی). و خوانندگان این کتاب را باید که همت بر تفهیم معانی مقصور گردانند. (کلیله و دمنه). تا بر خوانندگان استفادت و اقتباس آسانتر باشد. (کلیله و دمنه) ، شاگردان، مغنیان. نغمه سرایان. (ناظم الاطباء) ، دعوت شدگان. (یادداشت بخط مؤلف)
حالت و چگونگی خواهنده، خواستاری دختربزنی. خواستگاری. (یادداشت بخط مؤلف) : چنین داد پاسخ بدو مرد پیر که ای شاه گوینده و یادگیر بدانگه کجا مادرت را ز چین فرستاد خاقان به ایران زمین بخواهندگی من بدم پیشرو صدوشصت مرد از دلیران گو. فردوسی. ، سؤال. کدیه. گدائی، حب، اراده، میل. رغبت. (یادداشت بخط مؤلف)