جدول جو
جدول جو

معنی خوانین - جستجوی لغت در جدول جو

خوانین
جمع خان، از ریشه ترکی ساخته فارسی گویان سروران میران جمع خان خانان پادشاهان امیران
فرهنگ لغت هوشیار
خوانین
خان ها، لقب احترام آمیز برای سران قبایل و مالکان، جمع واژۀ خان
تصویری از خوانین
تصویر خوانین
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قوانین
تصویر قوانین
آساها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خواندن
تصویر خواندن
تلاوت کردن، قرائت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواقین
تصویر خواقین
جمع خاقان، از ریشه ترکی شاهنشاهان جمع خاقان خاقانان پادشاهان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خاتون، تازی از ترکی بانوان، زنان پرده نشین، زنان بزرگ، بانوان امرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوانین
تصویر قوانین
قانونها، مقررات و احکامی که از طرف دولت و مجلس برای برقراری نظم و اداره کردن امور جامعه وضع شود، جمع واژۀ قانون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خواقین
تصویر خواقین
خاقان ها، لقب پادشاهان چین و ترکستان، شاهنشاهان، جمع خاقان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوانین
تصویر قوانین
جمع قانون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواندن
تصویر خواندن
((خا دَ))
قرائت کردن، آواز خواندن، دعوت کردن، آموختن، یاد گرفتن، فهمیدن، تشخیص دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواتین
تصویر خواتین
((خَ))
جمع خاتون، زنان بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوانین
تصویر قوانین
((قَ))
جمع قانون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواندن
تصویر خواندن
قرائت کردن، مطالعه کردن
دعوت کردن به مهمانی
آواز خواندن
تحصیل کردن، درس خواندن
کسی را صدا زدن، احضار کردن
فرا گرفتن، آموختن
مطابق و هماهنگ بودن مثلاً این امضا با امضای او نمی خواند
کنایه از دریافتن مثلاً از چشم هایش خواندم که غم بزرگی در دل دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خواتین
تصویر خواتین
خاتون ها، بانوها، بی بی ها، کدبانوها، زنان بزرگمنش، جمع خاتون
فرهنگ فارسی عمید
читать , петь , поющий
دیکشنری فارسی به روسی
lesen, singen, singend
دیکشنری فارسی به آلمانی
читати , співати , співаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
czytać, śpiewać, śpiewający
دیکشنری فارسی به لهستانی
阅读 , 唱歌 , 唱诵的
دیکشنری فارسی به چینی
leggere, cantare, cantando
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
lire, chanter, chantant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
lezen, zingen, zingend
دیکشنری فارسی به هلندی
อ่าน , ร้องเพลง , ร้องเพลง
دیکشنری فارسی به تایلندی
قرأ , غنّى , ترتيلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
पढ़ना , गाना , गा रहे
دیکشنری فارسی به هندی
לקרוא , לשיר , מזמר
دیکشنری فارسی به عبری
読む , 歌う , 唱えている
دیکشنری فارسی به ژاپنی
읽다 , 노래하다 , 노래하는
دیکشنری فارسی به کره ای
okumak, şarkı söylemek, zikir yapan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
পড়া , গান গাওয়া , গান গাওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
پڑھنا , گانا , پڑھنا
دیکشنری فارسی به اردو