- خوانین
- جمع خان، از ریشه ترکی ساخته فارسی گویان سروران میران جمع خان خانان پادشاهان امیران
معنی خوانین - جستجوی لغت در جدول جو
- خوانین
- خان ها، لقب احترام آمیز برای سران قبایل و مالکان، جمع واژۀ خان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آساها
تلاوت کردن، قرائت کردن
جمع خاقان، از ریشه ترکی شاهنشاهان جمع خاقان خاقانان پادشاهان
جمع خاتون، تازی از ترکی بانوان، زنان پرده نشین، زنان بزرگ، بانوان امرا
قانونها، مقررات و احکامی که از طرف دولت و مجلس برای برقراری نظم و اداره کردن امور جامعه وضع شود، جمع واژۀ قانون
خاقان ها، لقب پادشاهان چین و ترکستان، شاهنشاهان، جمع خاقان
جمع قانون
قرائت کردن، مطالعه کردن
دعوت کردن به مهمانی
آواز خواندن
تحصیل کردن، درس خواندن
کسی را صدا زدن، احضار کردن
فرا گرفتن، آموختن
مطابق و هماهنگ بودن مثلاً این امضا با امضای او نمی خواند
کنایه از دریافتن مثلاً از چشم هایش خواندم که غم بزرگی در دل دارد
دعوت کردن به مهمانی
آواز خواندن
تحصیل کردن، درس خواندن
کسی را صدا زدن، احضار کردن
فرا گرفتن، آموختن
مطابق و هماهنگ بودن مثلاً این امضا با امضای او نمی خواند
کنایه از دریافتن مثلاً از چشم هایش خواندم که غم بزرگی در دل دارد
خاتون ها، بانوها، بی بی ها، کدبانوها، زنان بزرگمنش، جمع خاتون
читать , петь , поющий
lesen, singen, singend
читати , співати , співаючий
czytać, śpiewać, śpiewający
阅读 , 唱歌 , 唱诵的
ler, cantar, cantando
leggere, cantare, cantando
leer, cantar, cantando
lire, chanter, chantant
lezen, zingen, zingend
อ่าน , ร้องเพลง , ร้องเพลง
membaca, bernyanyi
قرأ , غنّى , ترتيلٌ
पढ़ना , गाना , गा रहे
לקרוא , לשיר , מזמר
読む , 歌う , 唱えている
읽다 , 노래하다 , 노래하는
okumak, şarkı söylemek, zikir yapan
kusoma, kuimba
পড়া , গান গাওয়া , গান গাওয়া
پڑھنا , گانا , پڑھنا