معنی خواندن خواندن قرائت کردن، مطالعه کردندعوت کردن به مهمانیآواز خواندنتحصیل کردن، درس خواندنکسی را صدا زدن، احضار کردنفرا گرفتن، آموختنمطابق و هماهنگ بودن مثلاً این امضا با امضای او نمی خواندکنایه از دریافتن مثلاً از چشم هایش خواندم که غم بزرگی در دل دارد تصویر خواندن فرهنگ فارسی عمید
خواندن خواندن قرائت کردن، آواز خواندن، دعوت کردن، آموختن، یاد گرفتن، فهمیدن، تشخیص دادن فرهنگ فارسی معین