جدول جو
جدول جو

معنی خواندگار - جستجوی لغت در جدول جو

خواندگار(خوا / خا دِ)
مخفف خداوندگار. خواندگار است که لقب عام سلاطین عثمانی است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خواندگار
مالک صاحب، پادشاه، خدا ا
تصویری از خواندگار
تصویر خواندگار
فرهنگ لغت هوشیار
خواندگار
خدا، خداوندگار، خالق، ایزد، یزدان، پروردگار
متضاد: بنده، مخلوق
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
کسی که دختر یا زنی را برای زناشویی بخواهد و با او صحبت کند، خواهان، خواهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خداوندگار
تصویر خداوندگار
خداوند، خدا، ارباب، خواجه، سرور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاوندگار
تصویر خاوندگار
خداوندگار، خداوند، خدا، ارباب، خواجه، سرور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوندگار
تصویر خوندگار
عنوان هر یک از پادشاهان عثمانی
فرهنگ فارسی عمید
(تَ / تِ)
خوان سالار. (یادداشت بخط مؤلف) :
بخواندار گفتا که شاه جهان
ز تن بگسلاند ترا هوش و جان.
فردوسی.
سبک داد خواندار وی را جواب
که من ساخت خواهم یکی نغز خواب.
فردوسی.
دگر روز با مرد خواندار گفت
که ای با خرد یار و با رای جفت.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(وَ دِ)
مخفف خداوندگار است که صاحب و بزرگ باشد. (از برهان قاطع) ، حکمران. (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) :
این چنین سوزان و گرم آخر مکار
مشورت کن با یکی خاوندگار.
مولانا (از فرهنگ ضیاء).
، لقب پادشاهان روم. (انجمن آرای ناصری (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا وَ)
خواندگار. خونگار. لقب عام سلاطین عثمانی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا دَ / دِ)
مردمان دانا. مردمان عالم، جمع واژۀ خوانده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خُنْدْ / خُنْ دِ)
مخفف خداوندگار. خواندگار. خاوندگار. خونگار. خوندکار. (یادداشت مؤلف) ، لقبی است که ایرانیان بپادشاهان عثمانی بزمان صفویه می داده اند. خوندکار. (یادداشت مؤلف). (ناظم الاطباء) ، خداوند. خوندکار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
خواهنده طالب، طالب زناشویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاوندگار
تصویر خاوندگار
مخفف خداوندگار است که صاحب و بزرگ باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوندگار
تصویر خوندگار
مخدوم خداوند گار سرور، عنوان هر یک از پادشاهان آل عثمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوندگار
تصویر خوندگار
((خُ دِ))
مخدوم، خداوندگار، سرور، عنوان هر یک از پادشاهان آل عثمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خاوندگار
تصویر خاوندگار
((وَ))
خداوندگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
((خا))
خواهنده، طالب زناشویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خداوندگار
تصویر خداوندگار
مالک، صاحب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواهندگان
تصویر خواهندگان
طلاب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
Suitor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
prétendant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
pretendiente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
वर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
pelamar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
ผู้สู่ขอ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
vrijer
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
жених
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
corteggiatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
pretendente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
求婚者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
zalotnik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
Freier
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
жених
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خواستگار
تصویر خواستگار
חָתָן
دیکشنری فارسی به عبری