جدول جو
جدول جو

معنی خاوندگار

خاوندگار
خداوندگار، خداوند، خدا، ارباب، خواجه، سرور
تصویری از خاوندگار
تصویر خاوندگار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خاوندگار

خاوندگار

خاوندگار
مخفف خداوندگار است که صاحب و بزرگ باشد. (از برهان قاطع) ، حکمران. (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) :
این چنین سوزان و گرم آخر مکار
مشورت کن با یکی خاوندگار.
مولانا (از فرهنگ ضیاء).
، لقب پادشاهان روم. (انجمن آرای ناصری (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

خداوندگار

خداوندگار
شهرستانی است بزرگ از سرزمین آناطولی و بسبب استعداد طبیعی و نزدیک بودن بپایتخت دولت عثمانی و این که دولت عثمانی نخستین بار در این شهر تشکیل شد، دارای اهمیت بسزا می باشد. وجه تسمیۀ آن بواسطۀ نام سومین پادشاه عثمانی خداوندگار غازی سلطان مراد است. این ولایت در شمال باختری شبه جزیره آناطولی و غرب آنکارا و شرق قونیه و ساحل دریای سفید و دریای سیاه و بحر مرمره قرار دارد و مساحت آن در حدود 74792 میلیون گز مربع میباشد. زمینهای خداوندگار از درّه و کوه وبیابان تشکیل شده و از زیباترین نقاط جهان است. بلندترین کوه آن، کوه کشیش است که از سطح دریا 2500 گز ارتفاع دارد و سراسر سال از برف پوشیده شده است. مهمترین رود آن رود سگاریاست که پس از گذشتن از آنکارا و دیگر نقاط و پیوستن به رودهای چندی به دریای سیاه می ریزد. پس از آن، رود بیوک مندرس (مندرس بزرگ) است که با سیراب کردن زمینهای اطراف به دریای سفید داخل میشود. خاک این سرزمین بسیار سبز و خرم و حاصل خیز و دارای آبهای معدنی فراوان می باشد. محصولات عمده آن میوه، مخصوصاً هلو، توت، انگور، حبوبات، ابریشم، خشخاش و پنبه است. آب و هوای خداوندگار بطور کلی معتدل و سالم، ولی در مناطق کوهستانی زمستانها بسیار سرد است. در خلال تاریخ هر بخشی و حکومتی از این سرزمین تحت استیلای دولت قرار گرفته است، چنانکه مدتها دولت ایران و روم در آن فرمانروایی داشته اند و پس از تقسیم روم نیز جزء روم شرقی گردید. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

خداوندگار

خداوندگار
لقب پادشاهان عثمانی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خداوندگار

خداوندگار
لقب مولانا جلال الدین محمد بلخی شاعر معروف به مولوی است: خداوندگار فرمود در تفسیر این که من این را به امیر پروانه برای آن گفتم که تو اول سر، مسلمانی شدی که خود را فدای کنم. (فیه مافیه چ فروزانفر ص 4). یکی گفت که اینجا چیزی فراموش کرده ام خداوندگار فرمود که در عالم یک چیزیست که آن فراموش کردنی نیست اگر جمله چیزها را فراموش کنی و آنرا فراموش نکنی. (فیه مافیه چ فروزانفر ص 14). پسر اتابک آمد. خداوندگار فرمود که پدر تو دائماًبحق مشغول است و اعتقادش غالبست و در سخنش پیداست. (فیه مافیه چ فروزانفر ص 28). گفتیم آرزو شد او را که شما را ببیند و می گفت که می خواهم که خداوندگار را بدیدمی. خداوندگار فرمود که خداوندگار را بدین ساعت نبیند. (فیه مافیه چ فروزانفر ص 35). و رجوع شود به کتاب فیه مافیه چ فروزانفر ص 37، 42، 240، 264 و 295
لغت نامه دهخدا