معنی خوندگار - فرهنگ فارسی معین
معنی خوندگار
خوندگار((خُ دِ))
مخدوم، خداوندگار، سرور، عنوان هر یک از پادشاهان آل عثمان
تصویر خوندگار
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با خوندگار
خوندگار
خوندگار
مخدوم خداوند گار سرور، عنوان هر یک از پادشاهان آل عثمان
فرهنگ لغت هوشیار
خوندگار
خوندگار
مخفف خداوندگار. خواندگار. خاوندگار. خونگار. خوندکار. (یادداشت مؤلف) ، لقبی است که ایرانیان بپادشاهان عثمانی بزمان صفویه می داده اند. خوندکار. (یادداشت مؤلف). (ناظم الاطباء) ، خداوند. خوندکار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خاوندگار
خاوندگار
مخفف خداوندگار است که صاحب و بزرگ باشد. (از برهان قاطع) ، حکمران. (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) : این چنین سوزان و گرم آخر مکار مشورت کن با یکی خاوندگار. مولانا (از فرهنگ ضیاء). ، لقب پادشاهان روم. (انجمن آرای ناصری (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
خواندگار
خواندگار
مخفف خداوندگار. خواندگار است که لقب عام سلاطین عثمانی است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.