جدول جو
جدول جو

معنی خنبجه - جستجوی لغت در جدول جو

خنبجه
پارسی تازی گشته خم خنب خنبک
تصویری از خنبجه
تصویر خنبجه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خنبره
تصویر خنبره
خمره خم کوچک خمچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنبره
تصویر خنبره
خمره، خمچه، خم کوچک، خمبره، برای مثال خنبرۀ نیمه برآرد خروش / لیک چو پر گردد، گردد خموش (نظامی۱ - ۹۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنبره
تصویر خنبره
((خُ بَ رِ))
خمره، خم کوچک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خبجه
تصویر خبجه
تمرهندی
فرهنگ لغت هوشیار
تباهی خم بزرگ و دراز سفالین یا چوبین که در آن غله کنند، گودال یا چهار دیواری که در آن غله ریزند، گنبد قبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنجه
تصویر خنجه
شادی، خوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبجه
تصویر خبجه
تمر هندی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، تمر گجرات، خرمای گجرات، انبله، صبّار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنبه
تصویر خنبه
((خُ بِ))
خم بزرگ، گودال یا چهاردیواری که در آن غله ریزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خبجه
تصویر خبجه
((خَ جِ))
تمر، درختی است با برگ های دراز و متناوب که هر برگ بیش از بیست تا سی برگچه دارد، گل هایش زرد یا سرخ رنگ است. میوه اش سرخ و ترش مزه است که در غلافی بزرگ جا دارد، برای قلب و معده مفید است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خنبه
تصویر خنبه
خم بزرگ
فرهنگ فارسی عمید