جدول جو
جدول جو

معنی خمس - جستجوی لغت در جدول جو

خمس
پنج یک
تصویری از خمس
تصویر خمس
فرهنگ واژه فارسی سره
خمس
پنج یک، یک پنجم
تصویری از خمس
تصویر خمس
فرهنگ لغت هوشیار
خمس
((خُ))
یک پنجم هر چیز، یک پنجم درآمد یا غنایم که مسلمانان باید به امام یا جانشین او بپردازند، جمع اخماس
تصویری از خمس
تصویر خمس
فرهنگ فارسی معین
خمس
پنج یک، یک پنجم، در فقه یک پنجم درآمد یا غنایم که مسلمانان باید به دستور شرع به امام یا جانشین وی بدهند که قسمتی از آن به مصارف خیریه برسد و قسمت دیگر به سادات داده شود
تصویری از خمس
تصویر خمس
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خمسه
تصویر خمسه
عدد پنج، پنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمسه
تصویر خمسه
((خَ))
پنج، پنج انگشت. مسترقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خمسه
تصویر خمسه
پنج، پنج گانه مثلاً حواس خمسه
خمسۀ متحیره: در علم نجوم کنایه از عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل
خمسۀ مسترقه: پنج روز آخر سال در تقویم ایران باستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخمس
تصویر مخمس
مسمطی که در هر بند آن پنج مصراع باشد، در ریاضیات پنج گوشه، در فقه ویژگی چیزی که خمس به آن تعلق می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخمس
تصویر مخمس
پنج گوشه کرده شده، پنج رکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخمس
تصویر مخمس
((مُ خَ مَّ))
پنج تایی، شعری که هر بند آن پنج مصراع باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خمسینی
تصویر خمسینی
آنس سیکموئید
فرهنگ واژه فارسی سره
پنجاه، پنجاهه پنجاه، مدت اعتکاف مسیحیان که پنجاه روز بکشد (نظیر چله مسلمانان) پنجاهه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمسه مفرده
تصویر خمسه مفرده
پنجه تک زبانزد کرویز (منطق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمسه مسترقه
تصویر خمسه مسترقه
پنجه دزدیده: اهنود اشنود اسفندار دهشت هشتویس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمسه متحیره
تصویر خمسه متحیره
پنج بیچتره تیر ناهید بهرام زاوش و کیوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمسون
تصویر خمسون
پنجاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمستان
تصویر خمستان
میکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمس عشر
تصویر خمس عشر
پانزده (15)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمستان
تصویر خمستان
خم خانه، خانه یا سردابی که خم های شراب را در آنجا می گذارند، جایی که شراب می اندازند، میکده، میخانه، در تصوف عالم تجلیات که در قلب است، عالم غلبۀ عشق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خمسه مسترقه
تصویر خمسه مسترقه
پنجه، نپنج روز آخر سال در تقویم ایران باستان که به ترتیب عبارت است از مثلاً اهنود، اشتود، سپنتمد، وهوخشتر و وهشتواش، چون در گاهنمای باستانی ایران هر ماه سی شبانه روز بود و هر سال ۳۶۰ شبانه روز می شد ازاین رو در پایان سال پنج روز می افزودند تا سال دقیقاً ۳۶۵ روز بشود
، پنجۀ دزدیده، پنجۀ بزرگ، پنجۀ مسترقه، پنجک، بهیزک، وهیزک، اندرگاه، پنجه وه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خمسه متحیره
تصویر خمسه متحیره
در علم نجوم کنایه از عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خمسه مستسرقه
تصویر خمسه مستسرقه
((~ء مُ تَ رِ قِ))
پنج روز آخر سال به نامهای اهنود، اشتود، سپنتمد، و هوخشتر و هیشتوایشت که مأخوذ از نام پنج فصل گاثه ها می باشد، در ایران باستان هر ماه سی روز بوده است بنابراین به آخر سال یعنی پایان اسفند، پنج روز می افزودند تا سال سیصد و شصت و پنج روز شود، بهیزک، پنجه دزدیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خمسین
تصویر خمسین
پنجاهه، در مسیحیت، روزۀ مسیحیان که پنجاه روز است و در طول آن غذای حیوانی نمی خورند، در یهودیت، عیدی هفت هفته بعد از عید فطیر (فصح یهود) به مناسبت نزول احکام ده گانه گرفته می شود، در مسیحیت، هفتمین یکشنبه بعد از عید فصح که به یاد نزول روح القدس جشن می گیرند، عید خمسین، بنطیقسطی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شمس
تصویر شمس
(پسرانه)
خورشید، نام بتی در قدیم، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دمس
تصویر دمس
چرکین تن لاشه نهنبیده پنهان شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمس
تصویر رمس
دفن کردن مرده و پوشانیدن آن و نیز بمعنی خاک گور، قبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمس
تصویر جمس
ماسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امس
تصویر امس
دیروز، روزی از روزهای گذشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمس
تصویر حمس
آواز، صوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خامس
تصویر خامس
پنجم پنجم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبس
تصویر خبس
به مشت گرفتن، ستم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرمس
تصویر خرمس
شب تار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرس
تصویر خرس
خراشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسم
تصویر خسم
جراحت، ریش
فرهنگ لغت هوشیار
چیرگی در کشتی، دریغگویی، اندک خوردن، ویران کردن، زشت خفتن ظب ریختن
فرهنگ لغت هوشیار