جدول جو
جدول جو

معنی خمس

خمس
(خَ)
مؤنث خمسه یعنی پنج. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). یقال: خمس نسوه. توضیح: هرگاه معدود مؤنث باشد خمس بدون تاء تأنیث می آید و هرگاه معدود مذکر باشد خمس با تاء تأنیث می آید:
چهارم ذوق و پنجم لمس باشد
نصیب لذتت زین خمس باشد.
ناصرخسرو.
وز خمس پی عشر چیزی که دهند آن
این از چه مخمس شد و آن از چه معشر.
ناصرخسرو.
- صلوات خمس،نمازهای پنجگانه. (یادداشت بخط مؤلف).
- کلیات خمس، مقدمات موصل تصوری است در منطق که آن را ایسام غوجی نیز می گویند و آن عبارت است از: نوع و جنس و فصل و عرض عام و عرض خاص. رجوع به کلیات شود
لغت نامه دهخدا