دهی است از دهستان پیچرانلو بخش باجگیران شهرستان قوچان. دارای 132 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصولات آن غلات، بنشن و میوه. شغل اهالی زراعت، قالیچه و گلیم بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان پیچرانلو بخش باجگیران شهرستان قوچان. دارای 132 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصولات آن غلات، بنشن و میوه. شغل اهالی زراعت، قالیچه و گلیم بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
گیاهی با شاخه های باریک و برگ های ریز که بلندیش تا یک متر می رسد و هرگاه به آن دست بزنند برگ هایش جمع و درهم می شود و چون دست از آن بردارند به حال اول برمی گردد
گیاهی با شاخه های باریک و برگ های ریز که بلندیش تا یک متر می رسد و هرگاه به آن دست بزنند برگ هایش جمع و درهم می شود و چون دست از آن بردارند به حال اول برمی گردد
دهی است از دهستان مرکزی بخش نوخندان شهرستان درگز. دارای 193 تن سکنه. آب آن از رودخانه و محصولاتش: غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت و راه فرعی شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش نوخندان شهرستان درگز. دارای 193 تن سکنه. آب آن از رودخانه و محصولاتش: غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت و راه فرعی شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در سی هزارگزی جنوب خاوری مراغه و دوهزارگزی شمال جادۀ ارابه رو مراغه به قره آغاج و سراسکند. این ناحیه کوهستانی است با آن و هوا معتدل و دارای 766 تن سکنه که ترک زبانند. آب آن از رود خانه لیلان و چشمه است و محصولاتش: غلات و چغندر و توتون و بادام و نخود می باشد. اهالی بکشاورزی گذران می کنند و از صنایع دستی جاجیم می بافند. راه آن مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در سی هزارگزی جنوب خاوری مراغه و دوهزارگزی شمال جادۀ ارابه رو مراغه به قره آغاج و سراسکند. این ناحیه کوهستانی است با آن و هوا معتدل و دارای 766 تن سکنه که ترک زبانند. آب آن از رود خانه لیلان و چشمه است و محصولاتش: غلات و چغندر و توتون و بادام و نخود می باشد. اهالی بکشاورزی گذران می کنند و از صنایع دستی جاجیم می بافند. راه آن مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گاوگان واقع در بخش دهخوارقان شهرستان تبریز. این محل در نه هزارگزی باختر دهخوارقان و 2 هزارگزی شوسۀ مراغه بدهخوارقان در مسیر راه آهن قرار دارد. (راه آهن مراغه به تبریز). خاصلو ناحیه ای است جلگه ای با هوای معتدل و 274 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان ترکی و شغلشان زراعت و گله داری میباشد. آب آنجا از چشمه و محصولات آن غلات و بادام وکنجد است. و راه ارابه رو میباشد. این ده بنام خاصلونیز مشهور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گاوگان واقع در بخش دهخوارقان شهرستان تبریز. این محل در نه هزارگزی باختر دهخوارقان و 2 هزارگزی شوسۀ مراغه بدهخوارقان در مسیر راه آهن قرار دارد. (راه آهن مراغه به تبریز). خاصلو ناحیه ای است جلگه ای با هوای معتدل و 274 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان ترکی و شغلشان زراعت و گله داری میباشد. آب آنجا از چشمه و محصولات آن غلات و بادام وکنجد است. و راه ارابه رو میباشد. این ده بنام خاصلونیز مشهور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان باراندوز چای بخش حومه شهرستان ارومیه. واقع در 13500 گزی جنوب ارومیه و 5500 گزی باختر شوسۀ ارومیه. مهاباد. این ناحیه در درۀ معتدل قرار دارد و آب و هوایش مالاریایی و دارای 127 تن سکنه میباشد مردم آنجا ترک زبانند. آب آن از باراندوز چای و محصولاتش، غلات، توتون، انگور، چغندر و حبوبات است اهالی بکشاورزی گذران میکند و از صنایع دستی جوراب می بافند. راه آنجا ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان باراندوز چای بخش حومه شهرستان ارومیه. واقع در 13500 گزی جنوب ارومیه و 5500 گزی باختر شوسۀ ارومیه. مهاباد. این ناحیه در درۀ معتدل قرار دارد و آب و هوایش مالاریایی و دارای 127 تن سکنه میباشد مردم آنجا ترک زبانند. آب آن از باراندوز چای و محصولاتش، غلات، توتون، انگور، چغندر و حبوبات است اهالی بکشاورزی گذران میکند و از صنایع دستی جوراب می بافند. راه آنجا ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان سیس بخش شبستر شهرستان تبریز که در 12هزارگزی خاور شبستر و 2هزارگزی شوسه و خط آهن جلفا قرار دارد. جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 191تن شیعه و ترکی زبان اند. آب آن از چشمه، و محصول آن غلات، حبوبات، گردو، بادام، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان سیس بخش شبستر شهرستان تبریز که در 12هزارگزی خاور شبستر و 2هزارگزی شوسه و خط آهن جلفا قرار دارد. جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 191تن شیعه و ترکی زبان اند. آب آن از چشمه، و محصول آن غلات، حبوبات، گردو، بادام، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان سملقان بخش مانۀ شهرستان بجنورد واقعدر 58 هزارگزی جنوب باختری مانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 9 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان سملقان بخش مانۀ شهرستان بجنورد واقعدر 58 هزارگزی جنوب باختری مانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 9 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
فتنه. آشوب. شور. هنگامه. غوغا. مشغله. غلغله. (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع). خراروش. خلاکوش. (یادداشت بخط مؤلف) : گرد گل سرخ اندر خطی بکشیدی تا خلق جهان را بفکندی بخلالوش. رودکی. چو لشکر بدان گوفه پرجوش گشت جهان پر ز بانگ و خلالوش گشت. فردوسی. بکف جام می چشمۀ نوش گشت هوا پر نوای خلالوش گشت. اسدی (گرشاسبنامه). با طاعت و با فکرت خلوت کن زیرا مشغول شدستند سفیهان بخلالوش. ناصرخسرو. وصف خلق شاه می کردند دوش سنبل و نسرین و ورد و پیلگوش بلبلی بشنید و در زاری فتاد در خلالوشش برآمد صد خروش. فخری (از آنندراج)
فتنه. آشوب. شور. هنگامه. غوغا. مشغله. غلغله. (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع). خراروش. خلاکوش. (یادداشت بخط مؤلف) : گرد گل سرخ اندر خطی بکشیدی تا خلق جهان را بفکندی بخلالوش. رودکی. چو لشکر بدان گوفه پرجوش گشت جهان پر ز بانگ و خلالوش گشت. فردوسی. بکف جام می چشمۀ نوش گشت هوا پر نوای خلالوش گشت. اسدی (گرشاسبنامه). با طاعت و با فکرت خلوت کن زیرا مشغول شدستند سفیهان بخلالوش. ناصرخسرو. وصف خلق شاه می کردند دوش سنبل و نسرین و ورد و پیلگوش بلبلی بشنید و در زاری فتاد در خلالوشش برآمد صد خروش. فخری (از آنندراج)
دهی است مرکز دهستان کیوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز، دارای 396 تن سکنه، آب آن از رود خانه محلی است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. این دهکده دبستان و نمایندۀ آمار و ادارۀ مرزبانی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است مرکز دهستان کیوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز، دارای 396 تن سکنه، آب آن از رود خانه محلی است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. این دهکده دبستان و نمایندۀ آمار و ادارۀ مرزبانی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان با 238 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و محصول آنجا سیب زمینی و بنشن. شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان با 238 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و محصول آنجا سیب زمینی و بنشن. شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
از ایلات اطراف اجارود در آذربایجان، عده آنان چهارصدخانوار است و در سنبلان، قشلاق مغان سکونت دارند و شغل آنان گله داری است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 107) ، برچسبانیدن، یقال: الاقه بنفسه، بخود چسبانید آن را. (مهذب الاسماء)
از ایلات اطراف اجارود در آذربایجان، عده آنان چهارصدخانوار است و در سنبلان، قشلاق مغان سکونت دارند و شغل آنان گله داری است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 107) ، برچسبانیدن، یقال: الاقه بنفسه، بخود چسبانید آن را. (مهذب الاسماء)
دهی است از دهستان اوغاز بخش باجگیران شهرستان قوچان واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری باجگیران، سر راه مالرو عمومی باجگیران به بی بهره، کوهستانی و هوای آن سردسیر است و 325 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری، قالیچه بافی و جوراب بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان اوغاز بخش باجگیران شهرستان قوچان واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری باجگیران، سر راه مالرو عمومی باجگیران به بی بهره، کوهستانی و هوای آن سردسیر است و 325 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری، قالیچه بافی و جوراب بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ترکی آبخوره چرمین، آبشخورزمستانی جام و ظرفی که از چرم می ساختند و در آن آب و شراب می نوشیدند از نوع آبخوریهای چرم بلغاری، نهری که در آن ستوران در موسم سرما آب خورند
ترکی آبخوره چرمین، آبشخورزمستانی جام و ظرفی که از چرم می ساختند و در آن آب و شراب می نوشیدند از نوع آبخوریهای چرم بلغاری، نهری که در آن ستوران در موسم سرما آب خورند
جمع جلجل، زنگوله ها، سنج ها، دف ها، جلک ها جمع جلجل. درای خرد چیزی باشد مانند سینه بند اسب که در آن زنگها و جرسها نصب کنند و بر سینه اسب بندند، زنگها زنگوله ها، سنج دایره، دف دایره، مرغی است خوش آواز. زنگوله ها، زنگها
جمع جلجل، زنگوله ها، سنج ها، دف ها، جلک ها جمع جلجل. درای خرد چیزی باشد مانند سینه بند اسب که در آن زنگها و جرسها نصب کنند و بر سینه اسب بندند، زنگها زنگوله ها، سنج دایره، دف دایره، مرغی است خوش آواز. زنگوله ها، زنگها